نورنیوز-گروه بینالملل: برجستهسازی جنگ اوکراین در دستور کار رسانهای و سیاسی غرب، صرفاً واکنشی به تحولات میدانی شرق اروپا نیست، بلکه کارکردی راهبردی در مهار فشار افکار عمومی جهانی نسبت به جنایات جاری در غزه دارد. هشدار سرگئی لاوروف درباره تلاش برای منحرفسازی توجه جهانی از فلسطین، اگرچه در رسانههای غربی بهعنوان بخشی از تقابل مسکو و غرب تقلیل داده شد، اما همزمانی آن با تشدید فشارها علیه غزه، ماهیت واقعی این هشدار را آشکار میکند. غرب با تبدیل اوکراین به «بحران غالب»، عملاً میدان روایت را از رنج انسانی فلسطینیان تهی کرده و امکان استمرار اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی را بدون هزینه سیاسی جدی فراهم آورده است. این راهبرد، مکمل پروژه تطهیر اسرائیل و کاستن از حساسیت نهادهای بینالمللی نسبت به ابعاد نسلکشی در غزه است.
غزه؛ نسلکشی ترکیبی بمب، گرسنگی و سرما
واقعیت میدانی غزه، تصویر روشنی از یک نسلکشی چندلایه ارائه میدهد؛ بمباران مستمر هوایی و زمینی، محاصره ترددی با ایجاد «خط زرد»، استفاده سازمانیافته از گرسنگی و آوارگی، و در نهایت، تشدید بحران با سرما و باران. آمارهای ارائهشده از سوی دفتر اطلاعرسانی دولتی غزه، دروغبودن ادعای ورود روزانه ۶۰۰ کامیون کمک را نشان میدهد؛ در حالی که ورود محدود ۲۳۰ کامیون نیز تحت سیطره اشغالگران بوده و از دسترسی مردم به کالاهای اساسی جلوگیری شده است. نابودی هزاران چادر، نیاز فوری به ۳۰۰ هزار سرپناه و شهادت بیش از ۷۰ هزار نفر، همگی مؤید آن است که آتشبس ادعایی غرب، صرفاً پوششی برای تداوم فشار غیرنظامی است. اقدام آمریکا در مسیر تحریم آنروا، آخرین حلقه از زنجیره انسداد کمکرسانی و تشدید فاجعه انسانی محسوب میشود.
بازسازی؛ وعدهای برای فرار از مسئولیت
غرب در نشستهای موسوم به حمایت از آتشبس، بازسازی غزه را بهعنوان وعدهای تکرارشونده مطرح میکند، بیآنکه مسئولیت مستقیم خود در تخریب را بپذیرد. اعتراف سنتکام به وجود بیش از ۶۰ تن آوار، در کنار سکوت کامل غرب در قبال آواربرداری، نشاندهنده راهبرد «ویرانی بدون پاسخگویی» است. این در حالی است که برای یافتن اجساد نظامیان اسرائیلی، تجهیزات پیشرفته به غزه ارسال شد، اما برای نجات غیرنظامیان هیچ اقدامی صورت نگرفت. تأکید گزارشگر ویژه سازمان ملل، فرانچسکا آلبانیز، بر لزوم پرداخت هزینه بازسازی توسط اسرائیل و حامیان تسلیحاتی آن، مبنای حقوقی روشنی دارد. تلاش غرب برای تأمین مالی بازسازی از جیب دیگران، نهتنها انکار مسئولیت بلکه بازتولید چرخه سود-ویرانی است.
تطهیر اسرائیل و انسداد عدالت بینالمللی
در سطح دیپلماتیک، غرب بهطور همزمان پروژه کاهش انزوای اسرائیل و انسداد مسیرهای حقوقی را پیش میبرد. تهدید دیوان کیفری بینالمللی توسط انگلیس و آمریکا در صورت پیگیری پرونده نتانیاهو، نشان میدهد که «نظم مبتنی بر قانون» در برابر منافع اسرائیل، بهسرعت تعلیق میشود. ازسرگیری صادرات تسلیحات توسط آلمان، و رویه مشابه انگلیس، فرانسه و آمریکا، در کنار تلاش برای خلع سلاح غزه، توازن قوا را عامدانه به سود اشغالگر تغییر داده است. تجربه سوریه و فشار بر لبنان نیز ثابت میکند که سازش و خلع سلاح، نهتنها بازدارنده نیست بلکه مشوق تجاوز است. در چنین شرایطی، مسئولیت جهانی ایجاب میکند که بیدارسازی افکار عمومی، اجماع کشورهای اسلامی و کنش هنرمندان و نخبگان ادامه یابد؛ زیرا سکوت امروز، مشارکت در جنایت فرداست.