نورنیوز-گروه بینالملل: سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، که با افتخار از «خالی کردن ۱۵۳ تُن بمب» بر سر مردم غزه سخن گفت، در حقیقت بیان صریح یک راهبرد است نه صرفاً اظهارنظر فردی. این رقم نه تنها نشانگر شدت تخریب، بلکه گویای هدفگذاری آگاهانه برای نابودی زیرساختهای حیاتی غزه است. او در حالی از این بمباران سخن گفت که در همان زمان، رژیم متبوعش گذرگاههای امدادی را بست و مانع ورود دارو و غذا شد. این ترکیبِ «بمباران از آسمان و گرسنگی از زمین» نشان میدهد اسرائیل نسلکشی را در دو سطح پیش میبرد: نابودی فیزیکی و محاصره انسانی.
در چنین وضعیتی، اعلام آتشبس از سوی غرب و ادعای ترامپ درباره «پایان نسلکشی» معنایی جز فریب افکار عمومی ندارد. غربیها در حالی از صلح سخن میگویند که از ابزارهای فشار خود علیه جنایتکاران استفاده نمیکنند. این تناقض، ماهیت دوگانه رویکرد آمریکا و اروپا را عیان میسازد؛ جایی که ادعای دفاع از حقوق بشر در کنار حمایت تسلیحاتی و سیاسی از رژیم صهیونیستی قرار میگیرد.
ترویج نفرت و الگوی داعشگونه در رفتار اسرائیل
در ادامه این اظهارات تکاندهنده، میری ریگیو، وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی، پیشنهاد سوزاندن پیکر یحیی السنوار، رهبر پیشین جنبش حماس را مطرح کرد و گفت: «برخی اسطورههای فلسطینی نباید بازگردانده شوند؛ همانگونه که آمریکاییها جسد بنلادن را سوزاندند.» این سخن، صرفاً یک اظهار نفرت شخصی نیست، بلکه نشانهای از تبدیل رفتارهای ضدانسانی به گفتمان رسمی در سیاست اسرائیل است.

وقتی یک وزیر کابینه چنین سخنی بر زبان میآورد، نشان میدهد که مرز میان دولت رسمی و گروه تروریستی از میان رفته است. رفتار نمادین سوزاندن اجساد، همان روشی است که داعش در سوریه و عراق به کار میبرد تا با نمایش وحشیگری، هراس و تسلیم را القا کند. اکنون اسرائیل همان مسیر را با تکیه بر حمایت غرب طی میکند و خود را در مقام «داعش دولتی» نشان میدهد.
از نظر راهبردی، اینگونه اظهارات، هدفی روانی را دنبال میکند: ایجاد نفرت متقابل و گسترش چرخه خشونت، به نحوی که امکان گفتوگو و سازش را برای همیشه از میان ببرد. اما در سطح بینالمللی، چنین مواضعی نشانگر سقوط اخلاقی رژیم صهیونیستی در وجدان عمومی جهان است.
آتشبس فریبنده و مسئولیت غرب در استمرار جنایت
ادعای «آتشبس پایدار» از سوی ترامپ و برخی رهبران اروپایی، در حالی مطرح شد که واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید. حتی در روزهایی که به ظاهر آتشبس برقرار بود، گزارشهای میدانی از بمبارانهای پراکنده و هدفگیری مناطق مسکونی حکایت داشت. هدف غرب از طرح چنین آتشبسهایی، نه پایان جنگ، بلکه کاستن از فشار افکار عمومی جهانی علیه اسرائیل است.
از سوی دیگر، تلاش کشورهای غربی برای لغو تحریمها و محدودیتهای تسلیحاتی علیه تلآویو، همزمان با فشار بر مقاومت غزه برای خلع سلاح، به نوعی مشروعیتبخشی به جنایتهای رژیم صهیونیستی محسوب میشود. آنان با «مبادله واژگان» سعی دارند واقعیت را وارونه کنند: مقاومت را «تروریسم» بنامند و اسرائیل را «قربانی».
اما شواهد میدانی و سخنان خود سران صهیونیست نشان میدهد که افراطگرایی و خشونت نه واکنش اضطراری، بلکه سیاست پایدار تلآویو است. سکوت غرب، عملاً به این رژیم اجازه داده است که با تکیه بر «اعتماد به نفس کاذب»، کشتار را ادامه دهد و حتی از جنایات خود بهعنوان نماد قدرت یاد کند.
مسئولیت جهانی و ضرورت پاسخ هماهنگ
رفتارهای داعشگونه و اعترافات آشکار نتانیاهو و وزیرانش، یادآور این واقعیت است که با رژیمی روبهرو هستیم که اصلاحپذیری در آن جایی ندارد. تجربه دو سال اخیر نشان داده است که هر بار سکوت جهانی تکرار شده، دامنه جنایت در غزه و کرانه باختری گسترش یافته است. شکنجه اسرا، سرقت اعضای بدن شهدا، و ارسال کمکهای فاسدشده با عنوان «امداد بشردوستانه» نمونههایی از این سقوط اخلاقی است.
در برابر چنین وضعیتی، تنها راه، شکلگیری پاسخ جهانی است. مجامع بینالمللی باید از ابزارهای حقوقی برای پیگرد این جنایات استفاده کنند و کشورهای اسلامی و منطقهای نیز با همگرایی و بسیج افکار عمومی، پرچم حمایت از فلسطین را به نماد عدالت جهانی بدل سازند.
در سطح راهبردی، جهان باید بپذیرد که رژیم صهیونیستی، همانند گروههای تروریستی، تهدیدی برای امنیت جهانی است. هرگونه سازش یا مماشات با آن، به معنای پذیرش گسترش تروریسم دولتی در خاورمیانه خواهد بود. تنها از مسیر پاسخ قاطع، هماهنگ و مستمر میتوان منطقه را به سوی صلح و امنیت پایدار هدایت کرد؛ صلحی که بر پایه عدالت و پایان اشغالگری استوار است، نه بر ویرانههای انسانیت.
نورنیوز