نورنیوز-گروه فرهنگی: جنگ غزه صرفاً نبردی نظامی نیست، بلکه رویارویی دو روایت است: روایت دروغین قدرت و روایت صادقانه انسانیت. در حالیکه ماشین رسانهای غرب میکوشد با سانسور، چهره خونبار جنایات صهیونیستی را پنهان سازد، تنها هنر میتواند حافظه جمعی جهان را از این مهدروغ نجات دهد. تجربه تاریخی نشان داده است که جنگها پایان مییابند، اما روایتها میمانند. قدرتهای غربی توانستند با بهرهگیری از سینما، افکار عمومی جهان را در قرن بیستم شکل دهند؛ از صدها فیلم درباره هولوکاست یهودیان تا روایتهای رمانتیک از استعمار. اکنون زمان آن رسیده که جبهه مقاومت نیز، با نگاهی آیندهنگر، از ابزار هنر برای ثبت حقیقت غزه بهره گیرد. قدرت نرم، نه ابزار تزیینی بلکه جبههای تعیینکننده در میدان سیاست است. ملتهایی که روایت خود را نساختهاند، محکوم به زندگی در روایت دشمناند. غزه، اکنون به نماد مقاومت بدل شده است؛ اما بدون بازتاب هنری، این نماد در خطر فراموشی تدریجی قرار میگیرد.
قدرت نرم در برابر فراموشی برنامهریزیشده
یکی از راهبردهای دیرپای رژیم صهیونیستی، تولید فراموشی است. با سلطه بر رسانهها و فضای مجازی، این رژیم میکوشد جنایت را در هیاهوی اطلاعات گم کند. در برابر این مهندسی حافظه، باید از قدرت نرم برای تثبیت حقیقت بهره برد. قدرت نرم، بر سه محور استوار است: تصویر، احساس و معنا. تصویر در سینما، احساس در موسیقی و شعر، و معنا در ادبیات و فلسفه. هر اثر هنری که بتواند انسان امروز را درگیر رنج کودکان غزه کند، گامی در شکست پروژهی «عادیسازی جنایت» است. اگر غرب توانست با «فهرست شیندلر» و «پیانیست» چهرهای ماندگار از قربانیان جنگ جهانی دوم بسازد، امروز نیز میتوان با ساخت آثار فاخر درباره فاجعه غزه، حافظه جهانی را بازتعریف کرد. هنر نه ابزار تبلیغاتی، بلکه سنگبنای ماندگاری حقیقت است.
ضرورت شکلگیری جبهه جهانی هنری
برای تحقق این هدف، باید جبههای منسجم از هنرمندان عدالتطلب در جهان شکل گیرد؛ شبکهای که بتواند از مرزهای سیاسی عبور کند و به زبان مشترک انسانیت سخن گوید. امروز هزاران هنرمند در اروپا و آمریکا از کشتار مردم غزه ابراز انزجار کردهاند. این ظرفیت باید از اعتراض پراکنده به تولید هدفمند تبدیل شود؛ یعنی خلق آثاری ماندگار که حافظه فرهنگی جهان را در اختیار روایت مقاومت قرار دهد. تشکیل صندوقهای حمایتی بینالمللی برای تولید آثار سینمایی و نمایشی درباره مقاومت غزه، راهبردی ضروری است. حمایت از فیلمسازان جوان، نویسندگان مستقل و هنرمندان دیجیتال میتواند جنبش «هنر علیه فراموشی» را به موجی جهانی بدل کند. بهجای صرف هزینههای کلان در تبلیغات زودگذر، باید سرمایهگذاری راهبردی بر هنر ماندگار کرد؛ زیرا تصویر کودکی زیر آوار، هزار بار رساتر از هزار تیتر خبری است.
آینده روایت؛ از خلق تا ماندگاری
در دهه آینده، نبرد اصلی نه بر سر خاک، بلکه بر سر حافظه است. ملتهایی پیروزند که روایت خود را ثبت کنند. غزه نیازمند حافظهای جمعی است که نسلهای آینده را به یاد عدالت، ایمان و ایثار پیوند دهد. تولید انیمیشنها، بازیهای ویدئویی، سریالهای تاریخی سمفونی های حماسی و آثار مستند درباره فاجعه غزه میتواند این حافظه را در قالبی پایدار به نسلها منتقل کند. رسانههای نوین، فرصتی بیسابقه برای جهانیسازی روایت مقاومت فراهم آوردهاند. اگر قدرت نرم را راهبردی ملی بدانیم، غزه نه تنها میدان مظلومیت که میدان هویتسازی تمدنی برای جهان اسلام خواهد بود. هنرمندان باید بدانند که رسالت آنان، صرفاً بیان رنج نیست، بلکه ساختن حافظهای است که از تحریف در امان بماند. هنر میتواند، اگر بخواهد، غزه را از ویرانه به نماد بیداری بشر بدل کند. این رسالت امروز هنر مقاومت است؛ راهبردی برای جاودانهسازی حقیقت در عصر فراموشی.