نورنیوز-گروه بینالملل: معاهده مشارکت جامع راهبردی ایران و روسیه که با دورهای ۲۰ ساله طراحی شده است، نشانگر اراده دو کشور برای عبور از روابط مقطعی و حرکت به سوی چارچوبی پایدار و آیندهنگر است. این توافق، حاصل ترکیب تجربه تاریخی، نیازهای متقابل و شرایط نوین نظام بینالملل است که در آن قدرتهای مستقل، به جای وابستگی به غرب، به سمت همکاریهای منطقهای و چندجانبه حرکت میکنند. تأکید تهران و مسکو بر احترام متقابل، حسن همجواری و منافع مشترک، چارچوبی روشن برای همگرایی در حوزههایی چون تجارت، انرژی، سرمایهگذاری، فناوری، فرهنگ و امنیت فراهم آورده است. بدین ترتیب، توافق اخیر نه تنها نقشه راهی برای روابط دو کشور، بلکه بسترساز الگویی جدید در دیپلماسی منطقهای محسوب میشود.
همگرایی در برابر تروریسم اقتصادی
تقارن این معاهده با اوجگیری تروریسم اقتصادی غرب علیه ایران و روسیه، اهمیت آن را دوچندان میکند. اتحادیه اروپا و آمریکا با مصادره داراییهای روسیه و بازگرداندن قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت، سعی در افزایش فشارهای غیرقانونی دارند. اما تهران و مسکو با رد این فشارها و ارائه راهحلهای حقوقی و دیپلماتیک، بر مقاومت در برابر باجخواهی غربی تأکید کردهاند. همگرایی راهبردی دو کشور میتواند زمینهساز ایجاد کانالهای مالی، سازوکارهای تجاری مستقل و همکاریهای فناورانه باشد که نه تنها تحریمها را بیاثر میسازد بلکه ظرفیتهای مشترک برای توسعه داخلی را تقویت میکند. این الگوی مقاومت، در واقع نشاندهنده شکلگیری جبههای علیه ابزارسازی اقتصادی غرب است.
نقشآفرینی در نظم نوین جهانی
روند تحولات جهانی از افول یکجانبهگرایی غرب حکایت دارد؛ جریانی که با رشد قدرتهای نوظهور همچون چین، هند، برزیل و ایران به چالش کشیده میشود. معاهده ایران و روسیه بخشی از معماری نوین روابط بینالملل است که بهویژه با همکاریهای بریکس، سازمان شانگهای و اتحادیه اوراسیا معنا مییابد. این روند، عملاً کارآمدی تحریمها و تعرفههای اقتصادی غرب را زیر سؤال برده و بستر ایجاد شبکهای از همکاریهای جنوب-جنوب را فراهم میسازد. پیوند راهبردی ایران با روسیه، تکمیل توافق ۲۵ ساله ایران و چین و همگرایی با دیگر کشورها، نمادی از تغییرات ساختاری نظم جهانی است که در آن استقلال سیاسی و اقتصادی جایگزین سلطهپذیری خواهد شد.
ضرورت عملیاتیسازی توافقات
با وجود اهمیت این معاهده، موفقیت آن در گروی عبور از سطح بیانیهها و ورود به مرحله عملیاتی است. تشکیل کارگروههای مشترک، اولویتبندی پروژهها و تمرکز بر زیرساختهای کلیدی همچون ترانزیت ریلی و زمینی (مانند خطآهن رشت–آستارا) ضرورتی اجتنابناپذیر است. غرب در طراحیهای خود اقتصاد درونزا، امنیت غذایی، صنایع نفت و گاز و توان دفاعی ایران و روسیه را هدف گرفته و از این رو، مقابله با این تهدیدها مستلزم همگرایی واقعی و نه صرفاً نمادین است. اقناع افکار عمومی و مدیریت جنگ ادراکی دشمنان نیز بایستی همزمان در دستور کار قرار گیرد تا اعتماد متقابل میان ملتها و دولتها تقویت شود. تنها از رهگذر چنین اقداماتی است که معاهده راهبردی ایران و روسیه میتواند به یک ستون پایدار در نظم نوین جهانی تبدیل گردد.
نورنیوز