نورنیوز- گروه سیاسی: 5 خرداد 1379 (25 می 2000) اسرائیلیها جنوب لبنان را ترک کردند و پس از دو دهه درگیری و اشغال، لبنان از سیطره صهیونیستها آزاد شد. به همین مناسبت 17 تیرماه جوانی با ریش و عمامهای مشکی پشت تریبون مصلای دانشگاه تهران میرود تا پیش از آغاز خطبههای نماز جمعه مرحوم هاشمی رفسنجانی، چند دقیقهای را از روی کاغذ به فارسی بخواند: «22 سال پیش دشمن صهیونیستی بخشهایی از سرزمین لبنان را در جنوب آن تحت اشغال خویش درآورد، در آن زمان سؤال اساسی این بود ما چه بکنیم؟ ما چی (چه) میبایست میکردیم؟ بسیاری معتقد بودند که ما به دلیل ضعف و عجز خود هیچ گونه انتخابی نداشته و ناچار به پذیرش واقعیت موجود و همزیستی با آنها هستیم! آیا این امکان وجود داشت ارتشی که خود را ارتش شکست ناپذیر قلمداد میکرد و در همه جبهههای جنگ با ارتشهای کشورهای عربی جنگیده بود، با شکست مواجه سازیم؟ مجموعهای از شخصیتهای لبنانی و در رأس آنها، شهید سید عباس موسوی دبیرکل حزبالله لبنان به تهران آمده و خدمت امام راحل شرفیاب شده و اوضاع لبنان را به اطلاع ایشان رسانده و از حضرت امام درخواست کردند که آنها را مورد ارشاد و راهنمایی خود قرار داده و تکلیف شرعی آنان را مشخص نمایند.»
آن جوان با عینکهای بزرگ بر چشمهایش که نامش نصرالله بود در حالی که صدایش را بلندتر کرده است، ادامه میدهد: «در آن ملاقات حضرت امام فرمودند که باید لبنان را به گورستان متجاوزان صهیونیستی تبدیل نمایید و در مقابل شما هیچ راهی به جز جهاد و مقاومت و پایداری وجود ندارد. ایشان فرمودند درست است که شما عده قلیلی هستید. ولی به خداوند متعال تکیه کنید و اوست که شما را یاری خواهد کرد و پیروزی از آن شماست. حضرت امام تأکید فرمودند که از نقطه صفر آغاز کرده و منتظر هیچ کس نباشید و بدون هیچ تردیدی با چشمان خود وعده الهی را خواهید دید.»
حالا سید حسن نصرالله جوان حدود ربع قرن پس از دیدار شهید سید عباس موسوی با امام خمینی به تهران آمده بود که بگوید وعده روحالله(ره) عملیاتی شده و صهیونیستها بدون هیچ مذاکره، آورده یا توافق امنیتی لبنان را ترک کردهاند و ما بالاخره پیروز شدیم.
نصرالله با تمام درایت، عقلانیت و سیاست تا روز آخر به این مسأله باور داشت و به قول شهید حاج رمضان او پس از 7 اکتبر هم با علم به محدودیتها، قدرت دشمن، سناریوهای محتمل و آنچه ممکن است رخ دهد باز تنها براساس ایمان، تکلیف خود میدانست که باید از غزه دفاع کند. سید حسن نصرالله بدون استثنا در تمامی سخنرانیهای پرتعدادش در دوران طوفان الاقصی بخش اولیه صحبتهایش را به لزوم دفاع از غزه با توکل و اعتقاد به نصرت الهی و چرایی دخالت حزبالله پرداخت. گاهی اوقات در ظاهر بنبست پیش روی ماست، اما در مقابل ظلم و اشغالگری هیچ چارهای جز جهاد و پایداری پیش روی ما نیست. سید شهید بزرگ قدس، سید حسن نصرالله به خوبی نشان داد و اثبات کرد که آنچه موجب رهایی، عزت و کرامت خواهد شد ایستادگی و مقاومت خواهد بود.
پس از صحبتهای سید حسن نصرالله مرحوم هاشمی رفسنجانی خطبههای نماز جمعه آن روز تهران را خطابه میکنند و در تأکید صحبتهای پیش خطبه میگوید: «از مسائل مهم بینالمللی که در این روزها داریم یکی مسأله لبنان است که انصافاً یک ستاره درخشانی است در فضای تاریک مناسبات بینالمللی و یک روزنه امیدی است برای مردمی که فکر میکردند همیشه در مقابل زور و قدرت و سرنیزه باید تسلیم باشند و فکر میکردند که یک ملت ضعیف، زورش به یک ملت نیرومند و مسلح نمیرسد، اتفاق مهمی است. حالا انصافاً مهم است اگر ما خودمان هم طرفدار نبودیم و در این مسائل شریک نبودیم، میخواستیم درباره آن قضاوت کنیم، به جای دیگری هم مربوط میشد مسأله برای ما مهم است. یک جریان مقاومت جمعی از جوانان و مردم با جان و امکانات محدودشان در مقابل قدرت بسیار سفاک و بی رحمی مثل اسرائیل ایستادند و آن را مجبورکردند برای اولین بار در تاریخ دولت اسرائیل از سال 1948 تا امروز یعنی بیش از 50 سال بالاجبار عقبنشینی کند و آن هم عقبنشینی غیرمنظم و با فرار و بدون برنامه. این موضوع بسیار مهمی است... کار مهمی است ناشی از ایمان، جهاد و مقاومت و به استقبال شهادت رفتن، نترسیدن از مرگ و معلوم شد کسی که اسرائیل را به زانو درمیآورد، اینها هستند و میتواند الگو و درسی برای دیگرانی که میخواهند مبارزه کنند، باشد.»
کارشناس مسائل فلسطین