نورنیوز- گروه سیاسی: پیامی که علی لاریجانی، به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در شبکه اجتماعی ایکس، منتشر کرد، به رغم کوتاهی اش، پاسخی روشن و راهبردی به فضاسازیهای غرب بود. او نوشت: «این دروغ است که ایران مذاکره نمیکند. ما در حال مذاکره بودیم که به ما حمله نظامی کردید. اگر پیشنهاد عاقلانه و عادلانهای ارائه شود که منافع ایران را حفظ کند، میپذیریم.» این پیام در آستانه اجلاس نیویورک حامل پیامی کلیدی است: ایران هیچگاه از اصل مذاکره گریزان نبوده، بلکه از پذیرش تحمیل و تسلیم گریزان است. مضمون سخن لاریجانی البته بارها از زبان مقامات و مسئولان ارشد نظام بیان شده است اما در شرایطی که همه نگاه ها به نیویورک است تا نتیجه مذاکرات علنی و غیرعلنی احتمالی با قدرت های غربی روشن شود، رمزگشایی از آن راحت تر انجام می شود.
مغالطه «فرار ایران از مذاکره»
اتهامی که غرب به ایران وارد میکند ــ اینکه تهران مذاکرهگریز است ــ ریشه در تحریف واقعیت دارد. تجربه نشان میدهد که ایران در حساسترین مقاطع تاریخ معاصر خود، همواره راه گفتوگو را انتخاب کرده است؛ از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تا مذاکرات طولانی و طاقتفرسای برجام. آنچه طرف مقابل به عمد نادیده میگیرد این است که ایران مذاکره را ابزار تأمین منافع ملی میداند، نه وسیلهای برای مشروعیتبخشی به خواستههای یکجانبه.
برجام نقطه عطفی در این مسیر بود. ایران در قالب آن مذاکرات نفسگیر، سختترین محدودیتها و گستردهترین نظارتها را پذیرفت، صرفاً برای آنکه نشان دهد اهل تعامل است. تهران، برجام را نه تفاهمی ایدهآل بلکه معاهدهای برد-برد میدانست که قادر است در صورت اجرای کامل، سود نسبی طرفین را تأمین کند. اما آمریکا با خروج یکجانبه و اروپا با ناتوانی در اجرای تعهدات، ثابت کردند که مشکل، فرار یا عدم تمایل ایران به مذاکره نیست، بلکه بدعهدی و بیاعتباری طرفهای غربی است. ایران از برجام این تجربه گرانبها را آموخت که مذاکره با طرفهای زیادهخواه، آنهم بدون تضمین و توازن منافع، سرنوشتی جز فرسایش سرمایه ملی ندارد.
اروپا و عقده تحقیرشدگی توسط ترامپ
در این میان نقش اروپا قابل تأمل است. سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) که خود را شریک راهبردی آمریکا میدانند، در دوران ترامپ با واقعیتی تلخ روبهرو شدند: بیاعتنایی کامل واشنگتن به حیثیت و منافع آنان. اروپا با همه ادعاهایش در حفظ برجام، نه توان مقابله با تحریمهای ثانویه آمریکا را داشت و نه حتی جرئت ایستادگی مستقل. غرور و بیاعتنایی ترامپ به اروپا محدود به مسئله ایران نیست؛ بلکه در موارد دیگری هم متبلور شده و اروپا را در موضع ضعف قرار داده است. این تحقیر راهبردی، زخمی عمیق بر اعتبار سیاسی اروپا برجای گذاشت.
اکنون، برخی موضعگیریهای سختگیرانه اروپا علیه ایران بیش از آنکه ناشی از واقعیتهای میدانی باشد، نوعی تلاش برای جبران آن تحقیرشدگی است. اروپا میخواهد نشان دهد که هنوز بازیگری مستقل و مقتدر است؛ ولو با اتخاذ مواضعی نمایشی و لجوجانه علیه ایران. به بیان دیگر، فشارهای دیپلماتیک اروپا بر تهران، گاه بیش از آنکه ادامه خط واشنگتن باشد، بازتابی از نیاز روانی اروپا برای بازسازی وجهه خود در برابر جهان است.
ایران در برابر این بازیها همچنان بر سه اصل پای میفشارد:
الف) توازن منافع: هیچ مذاکرهای بدون رعایت منافع مشروع و قانونی ایران پایدار نخواهد ماند.
ب) حفظ عزت ملی: ایران حاضر نیست تجربه قراردادهای نابرابر قرن گذشته را تکرار کند.
ج) تضمین پایبندی: بدون ضمانتهای واقعی، هیچ توافقی نمیتواند از تکرار تجربه برجام در امان باشد.
مذاکره برای ایران نه نشانه ضعف، بلکه ابزار عقلانیت و راهی برای کاستن از هزینههای ملی است. همانطور که توان دفاعی و بازدارندگی کشور، ستون امنیت ملی است، دیپلماسی فعال نیز ستون عقلانیت سیاسی محسوب میشود. این دو مکمل یکدیگرند، نه متناقض. از همین رو ایران همواره راه مذاکره را باز گذاشته، اما نه بر سر اصول و نه به قیمت تسلیم. مسعود پزشکیان، رئیس جمهور در آستانه عزیمت به نیویورک با صراحت اعلام کرد که « با کسی که میخواهد زور بگوید، قلدری کند، تخریب و شیطنت کند، نمیتوان گفتوگو کرد.»
پیام لاریجانی را میتوان چنین خلاصه کرد: ایران هیچگاه از مذاکره رویگردان نبوده و نخواهد بود، اما اگر غرب به دنبال تحمیل، فشار و نمایشهای یکجانبه باشد، شکست این رویکرد نه متوجه تهران بلکه متوجه خود غرب و مشخصا سه کشور اروپایی خواهد بود. امروز بیش از هر زمان دیگر روشن است که اروپا با سیاستهای نمایشی علیه ایران نمیتواند عقده تحقیرشدگی ناشی از دوران ترامپ را التیام بخشد. تنها راه، بازگشت به واقعگرایی و پذیرش مذاکرهای است که عقلانیت، عدالت و توازن منافع را تأمین کند.
نورنیوز