نورنیوز- گروه سیاسی: درست در همان روزی که رژیم اسرائیل بار دیگر به گروه مذاکرهکننده فلسطینی حمله کرد و جهان بار دیگر شاهد تصویری عریان از سیاست مبتنی بر زور، ترور و حذف بود، ایران در قاهره بر سر یک میز با رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشست تا درباره شیوهای جدید از همکاری و اعتمادسازی گفتوگو کند. این همزمانی تصادفی نیست؛ بلکه نمادی از دو رویکرد متقابل به نظم جهانی است: نظمی که از مسیر گفتوگو، تفاهم و تعامل میگذرد و نظمی که همچنان در قید خشونت، بیثباتی و قانونگریزی گرفتار است.
در چنین شرایطی، دیپلماسی هستهای ایران در قاهره معنای مضاعفی مییابد. چراکه ایران در یکی از حساسترین مقاطع روابط خود با آژانس، پس از حمله به تأسیسات هستهایاش و موجی از بیاعتمادیهای متراکم، راه گفتوگو را برگزیده است. این انتخاب نه از موضع ضعف، بلکه از جایگاه «واقعگرایی منافعمحور» صورت گرفته است؛ واقعگراییای که همزمان به صیانت از توانمندیهای هستهای کشور میاندیشد و هم به ضرورت جلوگیری از تبدیل پرونده هستهای به بهانهای تازه برای فشارهای سیاسی و امنیتی.
دیپلماسی بهمثابه ابزار قدرت
انتخاب قاهره برای این مذاکرات نیز معنایی نمادین دارد. مصر، بهعنوان یکی از بازیگران مهم جهان عرب، بارها میانجیگر پروندههای پیچیده خاورمیانه بوده است. اینبار نیز میزبانی قاهره به ایران فرصتی میدهد تا پیام خود را به منطقه مخابره کند: ایران آماده است با اتکا به اصول خود، و با احترام به قواعد بینالمللی، باب همکاری را باز نگاه دارد. این پیام درست در زمانی که اسرائیل با توسل به خشونت مسیرهای سیاسی را میبندد، بیش از همیشه برجسته میشود.
سیاست ایران در پرونده هستهای بر پایه اصل «دیپلماسی بهمثابه ابزار قدرت» استوار است. این نگاه بدین معناست که گفتوگو با آژانس، در عین حال که فضایی برای اعتمادسازی فنی فراهم میکند، یک پیام روشن سیاسی هم به همراه دارد: ایران آماده تعامل است، اما از منافع ملی خود کوتاه نخواهد آمد. در همین چارچوب، عباس عراقچی در قاهره نشان داد که ایران هم اراده فنی برای رفع سوءتفاهمها را دارد و هم در سطح سیاسی حاضر نیست اجازه دهد غرب و رژیم صهیونیستی بهانهای برای فشارهای بیشتر بیابند.
ایران در سالهای اخیر بارها تأکید کرده که آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید در جایگاه یک نهاد فنی باقی بماند، نه ابزاری برای فشار سیاسی. این نکته در مذاکرات قاهره بار دیگر محور قرار گرفت. واقعگرایی ایران حکم میکند که به جای قطع ارتباط یا واکنشهای احساسی، از ظرفیت همین نهاد برای مدیریت بحران استفاده شود. زیرا هر بار که در گذشته باب گفتوگو بسته شد، میدان برای سوءاستفاده دشمنان ایران بازتر شد. تجربه برجام و پسابرجام نیز نشان داده که اگرچه اعتماد به غرب سادهلوحانه است، اما بدون ابتکار عمل دیپلماتیک ایران، روایتهای رقیب میتوانند بر افکار عمومی جهانی مسلط شوند.
تصویر متضاد ایران و اسرائیل در همین نقطه آشکار میشود. در حالیکه تلآویو حتی از هدف قرار دادن مذاکرهکنندگان فلسطینی ابایی ندارد و منطق حذف را دنبال میکند، ایران در میز مذاکره با آژانس، زبان دیگری را به کار میگیرد: زبان تعامل و توازن. این رفتار، بهویژه برای افکار عمومی جهان، حامل این پیام است که کدام بازیگر به دنبال بیثباتی است و کدام بازیگر به دنبال حفظ امنیت منطقهای و بینالمللی. به بیان دیگر، ایران با تکیه بر دیپلماسی واقعگرایانه خود، تصویری متفاوت از سیاست در خاورمیانه ارائه میدهد.
قاهره؛ فرصتی برای بازسازی اعتماد
بخش مهمی از مذاکرات قاهره معطوف به بازسازی اعتماد بود. حمله اخیر به تأسیسات هستهای ایران، نه فقط یک تجاوز امنیتی، بلکه ضربهای به اعتماد متقابل میان ایران و آژانس محسوب میشد. در چنین فضایی، ادامه مسیر تنها از طریق یک سازوکار جدید همکاری امکانپذیر بود. توافق بر سر یک شیوه همکاری مناسب، در واقع پاسخ استراتژیک ایران به تلاشهای اسرائیل برای انزوای تهران است: ایران نشان میدهد که با وجود فشارها، همچنان آماده است قواعد بازی بینالمللی را رعایت کند و طرف گفتوگو باقی بماند.
نتیجه گفتوگوی عباس عراقچی، رافائل گروسی و بدر عبدالعاطی در قاهره، توافق بر سر طراحی یک مبنای فنی–حقوقی جدید برای همکاری میان ایران و آژانس بود. این چارچوب تازه بر دو اصل استوار است:
۱. پایبندی ایران به تعهدات پادمانی و همکاری شفاف در سطح فنی؛
۲. رعایت خطوط قرمز امنیتی و حقوقی کشور مطابق قانون مصوب مجلس.
به بیان دیگر، تهران نشان داد که حتی در شرایطی که فشارها و تهدیدها ادامه دارد، همچنان به دنبال تعامل سازنده است، اما تعامل از موضع عزت و منفعت ملی.
ایران در سالهای اخیر بارها ثابت کرده است که سیاست هستهای خود را نه بر پایه شعارهای احساسی، بلکه بر اساس محاسبه عقلانی منافع پیش میبرد. در دیپلماسی واقعگرایانه، اصل راهنما این است که هیچ امتیازی بدون توازن متقابل داده نمیشود؛ هیچ حقی از ملت ایران قابل معامله نیست؛ اما هیچ در بستهای هم برای همکاری وجود ندارد، به شرط آنکه احترام متقابل رعایت شود. این همان الگویی است که توافق قاهره آن را بازتاب داد: همکاری مشروط به احترام، گفتوگو همراه با خطوط قرمز.
مذاکرات قاهره بیش از یک نشست فنی بود؛ این مذاکرات نماد انتخاب ایران میان دو مسیر متقابل است: مسیر تقابل بیپایان و مسیر تعامل منافعمحور. ایران با واقعگرایی خاص خود، مسیر دوم را برگزید. این بدان معنا نیست که تهران سادهانگارانه به وعدههای غرب دل بسته است؛ بلکه برعکس، بدین معناست که ایران دیپلماسی را ابزاری برای مدیریت فشارها و صیانت از منافع ملی میداند.
در جهانی که همزمان شاهد خشونت عریان اسرائیل و ابتکار دیپلماتیک ایران است، انتخاب قاهره حامل پیامی روشن است: ایران در پی ساختن نظمی است که بر گفتوگو و احترام متقابل استوار است، نه بر حذف و خشونت. و این، همان جایی است که دیپلماسی واقعگرایانه ایران، نه تنها برای آینده پرونده هستهای، بلکه برای بازتعریف جایگاه ایران در نظم منطقهای و جهانی اهمیت پیدا میکند.
نورنیوز