نورنیوز- گروه فرهنگی: سالهاست تلویزیون بهعنوان رسانه ملی، میداندار اصلی سرگرمی در ایران بوده است؛ اما در چند سال گذشته، ظهور شبکه نمایش خانگی و استقبال گسترده مخاطبان از این پلتفرمها، معادله قدیمی را تغییر داده است. رقابتی که در ظاهر به نفع تلویزیون با تولید انبوه سریالها پیش میرود، اما در عمل به سود نمایش خانگی تمام شده و بخشی از افکار عمومی را به سمت خود کشانده است.
در سالهای اخیر، میدان رقابت میان صداوسیما و شبکه نمایش خانگی به یکی از بحثهای داغ حوزه فرهنگ و سرگرمی تبدیل شده است. دو رسانهای که هر دو مدعی پر کردن اوقات فراغت مردم هستند، اما مسیرهای متفاوتی را طی کردهاند. امروز که به کارنامه چند سال گذشته نگاه میکنیم، بهروشنی دیده میشود که تلویزیون، با وجود تولید انبوه، در حفظ جایگاه خود میان مخاطبان ناکام مانده و شبکه نمایش خانگی توانسته بخش مهمی از ذهن و زمان مردم را به خود اختصاص دهد.
بر اساس آمار رسمی، در چند ماه اخیر مجموعاً ۳۳ سریال ایرانی ساخته شده است. سهم تلویزیون با ۱۷ سریال و شبکه نمایش خانگی با ۱۶ سریال تقریباً برابر است. اما تفاوت اصلی در تعداد قسمتها نمایان میشود: تلویزیون با بیش از ۵۳۰ قسمت محتوای نمایشی، تقریباً دو برابر شبکه نمایش خانگی که حدود ۲۸۰ قسمت منتشر کرده، حجم تولید بیشتری داشته است. این اعداد نشان میدهد تلویزیون هنوز قدرت تولید انبوه دارد و میتواند سفرهای پر از سریال در برابر مخاطب پهن کند، اما همانطور که تجربه نشان داده، کمیت همیشه معادل کیفیت نیست.
ژانرها و ذائقه مخاطب
یکی از اصلیترین تمایزها، انتخاب ژانر و نوع قصههاست. تلویزیون در سالهای اخیر همچنان به ژانر کمدی و خانوادگی دل بسته است. مجموعههایی مانند «پایتخت ۷»، نمونههایی هستند که هرچند بخشی از مخاطب عام را جذب کردهاند، اما نتوانستهاند تحول تازهای در روایت یا مضمون ایجاد کنند. در مقابل، نمایش خانگی بیشتر به سمت ژانرهای جنایی، اجتماعی و درامهای جدی حرکت کرده است. سریالهایی چون «وحشی»، «آبان» و «جانسخت» با بهرهگیری از داستانهای پرکشش و شخصیتپردازی عمیقتر توانستهاند توجه نسل جوان و کاربران شبکههای اجتماعی را جلب کنند.
پایش واکنشهای فضای مجازی نیز حکایت از تغییر ذائقه دارد. در پلتفرمهایی چون اینستاگرام و توییتر، بحثها و بازخوردها درباره سریالهای شبکه نمایش خانگی بیشتر دیده میشود. برای نمونه، سریال «زخم کاری» توانست چندین بار در صدر ترندهای شبکههای اجتماعی قرار بگیرد، در حالی که آثار تلویزیونی حتی با حضور چهرههای محبوبی چون محسن تنابنده، بازتاب محدودتری داشتند. این موضوع نشان میدهد بخش مهمی از گفتوگوی عمومی درباره سرگرمی به فضای نمایش خانگی منتقل شده است.
دلایل عقبماندن تلویزیون
کارشناسان دلایل متعددی برای این وضعیت برمیشمارند: محدودیتهای ساختاری و محتوایی باعث شده تلویزیون کمتر امکان پرداختن به موضوعات روز و حساس را داشته باشد و قصهها اغلب تکراری و پیشبینیپذیر به نظر برسند. تمرکز مدیریتی و بوروکراسی سنگین نیز انعطافپذیری تلویزیون را کاهش داده و باعث شده از سرعت تحولات اجتماعی عقب بماند. افزون بر این، بسیاری از سریالهای تلویزیونی همچنان بر فرمولهای قدیمی تکیه میکنند، در حالی که مخاطب امروز انتظار روایتهای تازه و ساختارهای متفاوت دارد.
در مقابل، شبکه نمایش خانگی با آزادی نسبی در انتخاب موضوع، جذب سرمایهگذاران خصوصی و استفاده از ظرفیت پلتفرمهای اینترنتی توانسته متناسب با ذائقه مخاطب حرکت کند. این شبکهها اغلب سریعتر واکنش نشان میدهند، داستانهای متنوعتری روایت میکنند و از بازیگران و کارگردانان شاخص برای جذب مخاطب بهره میگیرند. هرچند شکست برخی سریالهای کمدی در این عرصه نشان داد که موفقیت تضمینشده نیست، اما مسیر کلی به سود نمایش خانگی بوده است.
واقعیت این است که تلویزیون هنوز از نظر زیرساخت، گستره پوشش و قدرت تولید انبوه، بازیگر اصلی میدان است، اما نبرد برای اعتماد و توجه مخاطب را به رقیب تازهنفس خود واگذار کرده است. مردمی که بهویژه نسل جوان، بهجای نشستن پای سریالهای طولانی و تکراری، بیشتر ترجیح میدهند پای گوشی و لپتاپشان، داستانهای پرهیجان و متفاوت شبکه نمایش خانگی را دنبال کنند. اگر تلویزیون میخواهد دوباره جایگاه گذشتهاش را بازیابد، نیازمند اصلاحی جدی در ساختار تولید، جسارت در انتخاب سوژهها و بازنگری در نگاه به مخاطب است. در غیر این صورت، رقابت نیمهتمام امروز، فردا به شکست کامل تبدیل خواهد شد.
نورنیوز