نورنیوز-گروه سیاسی: در شرایطی که فضای رسانهای و تحلیلی منطقه مملو از گمانهزنی درباره احتمال «جنگ دوم» است، پرسش بنیادین این است که آیا باید وقوع آن را قطعی دانست یا همچنان در سطح یک سناریوی روانی باقی مانده است. از منظر راهبردی، تعیین زمان و قطعیت آغاز یک جنگ آینده نه ممکن است و نه مبتنی بر روش علمی. آنچه اهمیت دارد، نه پیشبینی تقویمی، بلکه شناخت روندها و گزارههایی است که ذهنیت وقوع را تقویت میکند و میتواند بسترهای واقعی یا ذهنی برای آن فراهم سازد.
ایران امروز با دو سطح از مواجهه روبهرو است؛ نخست، میدان عینی قدرت و بازدارندگی که هنوز مانع از حرکت دشمن به سمت درگیری مستقیم شده است و دوم، میدان ادراک عمومی که در آن، شکلگیری انتظار جنگ میتواند خود به ابزاری برای فشار روانی، اقتصادی و سیاسی تبدیل شود. این سطح دوم، در صورت بیتوجهی، میتواند ادراک تهدید را از سطح گمانهزنی به مرحله تصمیمسازی برای دشمن منتقل کند.
بحث «جنگ دوم» اگرچه این روزها در رسانهها و محافل تحلیلی پررنگ است، اما واقعیت این است که هیچ تحلیلگری نمیتواند با قطعیت بگوید چنین درگیری حتماً رخ خواهد داد. آنچه تعیینکننده است، نه شایعات و تاریخهای ساختگی، بلکه روندهایی است که اگر فعال شوند، اراده دشمن برای حمله را تقویت میکنند. در چنین شرایطی، پرسش اصلی این نیست که آیا باید آماده جنگ باشیم یا نه - که پاسخ آن مشخص است- بلکه این است که چگونه باید با ارسال پیامهای روشن و معنی دار «آمادگی و اراده پاسخگویی» را به طرف اثبات کنیم.
تشکیل «شورای دفاع» یکی از مهمترین ابتکارهای راهبردی ماههای اخیر است که ظرفیتهای قابل توجهی برای نشان دادن تغییر آرایش نظام در برابر تهدیدات جدید دارد. ابتکاری که میتواند هم در داخل به مردم اطمینان دهد و هم در خارج به دشمن نشان دهد که ایران با یک سازوکار منسجم به استقبال تهدیدات میرود. این اقدام مهم اما از لحظه اعلام موجودیت تا امروز، متناسب با انتظارات اولیه که از شکل گیری آن ایجاد شد ادامه مسیر نداده است. تاکنون هیچ خبر موثقی از جلسه، تصمیم یا اقدام عملی در مورد آغاز به فعالیت شورای دفاع و فعال شدن ساختارهای اجرایی آن که می تواند در تقویت ادراک اولیه نسبت به نقش این شورا در افزایش انسجام و کارایی بخش دفاع مؤثر باشد، منتشر نشده که محل سئوال جدی است.. این سکوت طولانی، بهویژه در مقطعی که همه نگاهها به سمت نشانههای تحرک عملی ایران دوخته شده، جای تعجب دارد و میتواند این برداشت را ایجاد کند که شاید هنوز در بخشی از حاکمیت ضرورتهای شرایط جدید بدرستی درک نشده است. در شرایطی که دشمن مترصد ارزیابی اراده ماست، نبود خروجی علنی از چنین نهادی به معنی واگذاری بخشی از ابتکار عمل است.
در مقابل، حرکتهایی وجود دارد که نشان میدهد میتوان ابتکار عمل را پس گرفت. سفر سریع علی لاریجانی، دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، به عراق و لبنان بلافاصله پس از انتصاب، نمونهای از همین اقدامات است. این سفر، پیام آشکاری به واشنگتن و تلآویو داشت: شبکه امنیتی و سیاسی منطقهای ایران نهتنها فعال است، بلکه ظرفیت هماهنگی و همافزایی آن رو به افزایش است. اینگونه تعاملات، اگر به یک روند منظم و رو به گسترش تبدیل شود، میتواند هزینه هرگونه ماجراجویی دشمن را بهشدت بالا ببرد.
اگرچه همانگونه که بیان شد نمی توان در مورد وقوع یا عدم وقوع جنگی جدید با قاطعیت سخن گفت اما فعال شدن هم زمان مجموعهای از محرکها حقوقی چون تحریمهای سازمان ملل یا به نتیجه رسیدن پرونده هایی چون جنگ اوکراین و غزه و یا ایجاد بحران های اقتصادی و اجتماعی در داخل ایران می تواند نشانه هایی از افزایش اراده دشمن برای دست زدن به تحرک نظامی مجدد باشد. همینجا است که نقش شورای دفاع و سایر ابزارهای قدرتساز حیاتی میشود. ما نیاز داریم این نهادها نه فقط در جلسات غیرعلنی، بلکه با تصمیمات عملی و اعلامشده، اراده پاسخگویی را به نمایش بگذارند.
در میدان بازدارندگی، سکوت طولانی بهمعنای ضعف تلقی میشود. اگر دشمن درک کند که ساختار دفاعی و امنیتی کشور تنها در سطح بیانیه فعال است، جسارت او برای آزمودن خطوط قرمز ما بیشتر خواهد شد. برعکس، انتشار برنامههای عملی، اعلام رزمایشها، و نمایش همکاریهای امنیتی با کشورهای منطقه، پیام روشنی دارد: «هزینه حمله، بسیار بیشتر از سود آن است.»
این لحظه، لحظه آزمون اراده است. نه تنها برای مردم که منتظر نشانههای جدی قدرتسازی هستند، بلکه برای دشمنی که دقیقاً به دنبال خلأها و نقاط سکوت ما میگردد. شورای دفاع باید از حالت نمادین خارج شود و به یک مرکز واقعی تصمیمگیری و اقدام عملی بدل گردد. دیپلماسی منطقهای باید از سطح سفرهای کوتاهمدت به شبکهای پایدار از همکاری امنیتی ارتقا یابد. و ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور باید به گونهای بازسازی شود که هیچ بحران داخلی به نقطه امید دشمن بدل نشود.
پیام روشن باید این باشد: اگر دشمن گمان کند میتواند در خلأ اراده و ابتکار ما، جنگ دوم را آغاز کند، دچار خطای محاسبه خواهد شد — خطایی که هزینه آن نه فقط برای او، بلکه برای همه کسانی که به این ماجراجویی چراغ سبز میدهند، سنگین خواهد بود.