نورنیوز ـ گروه بینالملل: محمدعلی مهتدی در یادداشتی نوشت: «پس از جنگ جهانگیر دوم و فجایع ناشی از آن، جامعه جهانی برای جلوگیری از تکرار آن فجایع و حفظ صلح و ثبات، تشکیلاتی تحت عنوان سازمان ملل متحد و بخش های تابع آن مانند مجمع عمومی و شورای امنیت به وجود آورد و یک رشته قوانین و مقرراتی وضع کرد تا دولت ها برای حفظ صلح متعهد به اجرای آنها باشند.
در ۸۰ سالی که از عمر این تشکیلات می گذرد شاهد بوده ایم که این تشکیلات موفقیت چندانی در حفظ صلح بین المللی نداشته اند و قدرت های بزرگ بویژه در جهان غرب و در راس آنها ایالات متحده آمریکا، از این تشکیلات علیه دیگر کشورها استفاده کرده اند. اما آنچه این روزها شاهد آن هستیم فلج شدن، اضمحلال و به نوعی محو این تشکیلات از صحنه مناسبات بین المللی و تبدیل آن به قانون جنگل است. در منشور ملل متحد، برای حفظ صلح و ممانعت از اینکه یک عضو بتواند صلح جهانی را به خطر اندازد، مجموعه ای از اقدامات و راهکارها، شامل انواع تحریم ها و حتی اقدام نظامی، پیش بینی شده است. صلحجوئی و پذیرش مقررات منشور از جمله شرایط عضویت در این سازمان است.
اما از بین ۱۹۳ عضو این سازمان، یک عضو ظاهرا از همه این شرایط مستثنی است و آن اسرائیل است که از سال ۱۹۴۹ به عضویت ملل متحد در آمده و تا کنون بارها صلح جهانی را به خطر افکنده و بیش از ۳۰۰ قطعنامه از شورای امنیت و مجمع عمومی را زیرپا نهاده و هیچکس هم جلودار آن نیست و اجازه بازخواست آن را ندارد. اسرائیل که با غصب سرزمین دیگران و کشتار و آواره کردن صاحبان اصلی این سرزمین با استفاده از سلاح تروریسم پدید آمده واصولا نباید به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته می شد بویژه که منشور ملل متحد انسان ها را برابر می داند و شعر سعدی شیرازی یعنی: «بنی آدم اعضای یک پیکرند» را شعار خود قرار داده در حالیکه اسرائیل بر اساس یک رشته عقاید صهیونیستی، تنها خود را انسان و بقیه انسان ها راحیوانات انسان نما می داند و هیچ حقی اعم از حق حیات و حق مالکیت، برای آنها قائل نیست. این وضعیت و ادامه آن نیست مگر نتیجه یک توطئه بین المللی و حمایت بی دریغ و همه جانبه ایالات متحده آمریکا از این عضو یاغی و سرکش ملل متحد.
اینک جامعه بشری شاهد رویدادهائی است که تا چندی پیش قابل تصور هم نبود. رویدادهائی که مشاهده آن مو بر اندام هر انسانی که فطرت خود را حفظ کرده باشد راست می کند. بیش از دو میلیون انسان حدود ۲۰ سال است که در یک زندان روباز به نام نوار غزه از زمین، هوا و دریا در محاصره هستند. خانه ها یشان را ویران کرده اند. مدارس، مساجد و بیمارستان ها بمباران شده اند. بیش از ۶۰ هزار نفر از آنها، اغلب زنان و کودکان را کشته اند و مدتی است که حتی از آب و غذا هم محروم شده اند و از گرسنگی می میرند.
اتفاقات روز پنجشنبه گذشته باورنکردنی است. چند کیسه آرد با هواپیما به زمین پرتاب می شود. کیسه های آرد با اصابت به زمین پاره می شود و آرد با ماسه های روی زمین مخلوط می شود، مردم گرسنه برای جمع کردن مقداری از همین آرد مخلوط به شن و ماسه هجوم می آورند. درست در همین لحظه هواپیماهای ارتش صهیونیستی بمب های خود را روی این انبوه گرسنگان فرو می ریزند و از کشته پشته می سازند. تنها بیمارستانی که هنوز سرپاست از اجساد و پیکرهای مجروح انباشته می شود در حالیکه بیمارستان با امکانات اندک خود عملا قادر به رسیدگی به اینهمه بیمار زخمی نیست و اغلب آنها در اثر ادامه خونریزی جان می دهند. گناه این مردم این است که فلسطینی هستند و برای احقاق حقوق انسانی خود مقاومت می کنند.
هیچکس نمی تواند و اجازه ندارد اقدامی برای تغییر این وضعیت و پایان دادن به این کشتار انجام دهد. بسیاری از کشورها بیانیه می دهند و با محکوم کردن این جنایات خواستار پایان این کشتار می شوند اما بیانه های توخالی تاثیری ندارد. آقای آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد مرتبا فریاد می زند و خواستار پایان دادن به این کشتارها می شود اما گوش شنوائی وجود ندارد. قبلا، شورای امنیت برای اعلام آتش بس تشکیل جلسه داده است. از ۱۵ عضو شورا، ۱۴ عضو موافقت کرده اند اما یک عضو یعنی ایالات متحده آمریکا مخالفت و قطعنامه را وتو کرده است. هرچند حتی اگر آمریکا هم وتو نکرده بود و قطعنامه تصویب هم می شد، رژیم صهیونیستی مثل صدها قطعنامه قبلی، آن را اجرا نمی کرد.
سازمان ملل متحد تشکیلاتی داشت به نام "آژانس کمک رسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی، آونروا.این آژانس در نوار غزه فعال بود، مدارسی ساخته بود و کمک های غذائی و پزشکی به مردم ارائه می داد. ارتش صهیونیستی مدارس و انبارهای این آژانس را بمباران کرد و کارکنان آن را به قتل رسانید و در کمال تعجب، سازمان ملل نتوانست از آژانس وابسته به خود حمایت کند و مانع نابودی آن شود. پدیده دیگر، سکوت جوامع عربی و اسلامی در برابر این جنایات ضد بشری است.
در سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ شاهد بودیم که خودسوزی جوانی به نام بوعزیزی در تونس جرقه ای بود که جوامع عربی را به هم ریخت. میلیون ها نفردر پایتخت های عرب به خیابان ها ریختند و این اقدام که بعدها نام "بهارعربی" به خود گرفت باعث سقوط رژیم های حاکم در تونس، مصر، لیبی و یمن شد.
اکنون این جوامع را چه می شود که در برابر جنایات فجیعی که در نوار غزه رخ می دهد سکوت کرده اند و تحرکی از خود نشان نمی دهند؟ پدیده ای که از زاویه جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد. مسأله دیگر حق حاکمیتSovereignty دولت هاست که منشور سازمان ملل متحد آن را محترم و خدشه ناپذیر می داند و رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا نه فقط در لبنان، سوریه، عراق و ایران بلکه در سطح بین المللی آن را نقض کرده است. اکنون بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی که در دادگاه بین المللی به اتهام جنایات جنگی تحت تعقیب است، سوار بر هواپیما با تجاوز به حریم هوائی چند کشور اروپائی به آمریکا می رود و کسی مانع آن نمی شود.همه شواهد حاکی از فرسودگی و اضمحلال سازمان ملل متحد و سازمان های منطقه ای مانند اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و جنبش عدم تعهد است. رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا جهان را به سوی بی نظمی و هرج و مرج و حاکمیت قانون جنگل پیش می برند. در این شرایط جوامع و کشورهای مستقل برای حفاظت از خود راهی جزمقاومت و قوی شدن ندارند که " در نظام کنونی ضعیف پامال است".