نورنیوز - گروه بین الملل: روزنامه انگلیسی گاردین در گزارشی به حرص بیپایان ترامپ برای ثروت، معاملهگری و سود شخصی پرداخته است.
در این گزارش آمده است: «دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، شخصیتی است که حرص و طمع مالی نهتنها ویژگی شخصی او، بلکه محور اصلی سیاستورزی، برندسازی و استراتژی اقتصادیاش بوده است. برخلاف رهبران سنتی که قدرت را ابزاری برای تحقق ایدهها، نفوذ سیاسی یا اصلاحات اجتماعی میدانند، ترامپ آشکارا پول را هدف نهایی خود قرار داده است. تحلیلگران معتقدند که او حتی قدرت سیاسی را نیز صرفاً وسیلهای برای کسب ثروت بیشتر میبیند؛ از سیاست تعرفهای گرفته تا سرمایهگذاری در رمزارزها».
ترامپ خود را «معاملهگر بزرگ» معرفی میکند، کسی که با تکیه بر مهارت در چانهزنی و مذاکره، همواره پیروز میدان است. اما منتقدان میگویند این تصویر، بیشتر تبلیغاتی است تا واقعی.
ترامپ صرفا ادعای موفقیت در معاملات میکند
با این حال، آنچه غیرقابل انکار است، نقشی است که معاملهگری و نمایشِ موفقیت مالی در ساخت برند شخصی ترامپ ایفا میکند. او نیازی به معاملههای موفق واقعی ندارد؛ صرفِ ادعای موفقیت کافی است تا برندش بدرخشد و حسابهای بانکیاش پرتر شود.
طمع افراطی ترامپ فقط حول محور پول میچرخد
حرص ترامپ برای پول، نوعی خاص از «طمع» است که در سنت فکری مسیحی و اقتصاد کلاسیک به نام «avarice» شناخته میشود؛ طمعی افراطی، بیپایان و وسواسگونه نسبت به ثروت. برخلاف حرص عادی، که ممکن است اهداف مختلفی مثل قدرت، لذت یا غذا داشته باشد، طمع افراطی فقط و فقط حول محور پول میچرخد. ترامپ دقیقاً تجسم این نوع طمع است.
ظاهری موفق بیش از سود واقعی برای ترامپ مهم است
او از ابتدای دوران حرفهای خود در معاملات ملکی پدرش در نیویورک، وارد دنیایی شد که در آن شهرت شخصی، پیشبینی آینده، و شستن سابقههای اقتصادی اهمیتی بیشتر از موفقیتهای واقعی داشتند. در چنین دنیایی، آنچه اهمیت دارد «ظاهر موفقیت» است، نه لزوماً سود واقعی.
ترامپ از بازارهای واقعی خوشش نمیآید؛ بازارهایی که در آن رقابت، شفافیت و ارزیابی عملکرد مالی نقش کلیدی دارند.
او ترجیح میدهد در فضایی مبهم، فردیمحور، و فاقد الزامات شفافسازی فعالیت کند؛ جایی که «معامله» صرفاً یک تعهد لفظی یا رسانهای است، نه قرارداد الزامآور قانونی. در این فضا، حتی شکست هم میتواند به شکل پیروزی نمایش داده شود.
از نگاه ترامپ، شکست در یک معامله لزوماً به معنای زیان نیست، چون او میتواند آن را به گردن طرف مقابل بیندازد و در رسانهها همچنان پیروز معرفی شود.
در همین چارچوب، بسیاری از طرحهای اقتصادی و سیاسی ترامپ — از جمله تحریمها، تعرفهها و مذاکرات دیپلماتیک نافرجام — بیشتر شبیه مانورهای تبلیغاتی بودهاند تا تلاشهای واقعی برای رسیدن به توافقی پایدار.
طمعورزی جدید ترامپ
اما آنچه رفتار ترامپ را در سالهای اخیر به سطحی تازه از طمعورزی رسانده، ورود پررنگ او به دنیای رمزارزهاست.
رمزارز اختصاصی او با نام $TRUMP به یکی از ابزارهای اصلی برای کسب درآمد هنگفت و دور زدن سازوکارهای قانونی تبدیل شده است.
این رمزارز نهتنها سرمایهگذاران خرد و بازنشستگان آسیبپذیر را هدف قرار داده، بلکه راهی برای فروش «دسترسی به ترامپ» در قالب بستههای شبهتبلیغاتی شده است.
ترامپ در بازی رمز ارز خود همیشه برنده است
تحقیقات رسانهها نشان میدهد ترامپ و خانوادهاش میلیاردها دلار از این مسیر به دست آوردهاند، بدون آنکه پاسخگوی تضاد منافع، شفافیت مالی یا پیامدهای اجتماعی آن باشند.
در واقع، رمزارز برای ترامپ تبدیل به «کازینویی» شده که در آن هم بازیکن است و هم صاحب بازی — و هرطور که شده، همیشه برنده است.
در حوزه سیاستگذاری نیز همین منطق حاکم است.
اصرار ترامپ بر تعرفههای تجاری بالا — با هدف احیای تولید داخل، کاهش قیمتها و فشار به رقبای جهانی — هرچند از منظر اقتصادی پرابهام و متناقض است، اما از نگاه خودش ابزاری برای نمایش قدرت، چانهزنی و سودجویی شخصی محسوب میشود.
برای ترامپ، جهان صحنهای است برای رقابتهای حیثیتی، تورنمنتهای شهرت، و مسابقاتی که در آن «برنده، همه چیز را میبرد».
اما برخلاف رقابتهای معمول که ممکن است به عزت نفس، فداکاری یا حس مسئولیت نیاز داشته باشند، ترامپ تنها به چیزی اهمیت میدهد که حساب بانکیاش را سنگینتر کند.
حتی مفاهیمی چون قدرت، افتخار، یا خدمت به کشور، در منظومه ذهنی ترامپ جایگاهی ابزاری دارند — همه چیز باید در نهایت به سود مالی ختم شود. و اگر سودی در کار نباشد، ارزش حضور ندارد.
هیچ هدفی فراتر از پول برای ترامپ وجود ندارد
در نهایت، آنچه ترامپ را از بسیاری رهبران سیاسی دیگر متمایز میکند، این است که او هیچگاه وانمود نکرده که هدفی فراتر از پول دارد.
در دنیایی که بسیاری شعار عدالت و وطندوستی میدهند و در عمل به منافع شخصی میاندیشند، ترامپ از ابتدا صریح بوده: پول، و فقط پول.
و شاید همین صداقتِ خام، راز جذابیت و در عین حال تهدید او باشد — برای آمریکا، و برای جهانی که هنوز نمیداند چگونه باید با رهبرانی روبهرو شود که حرص را فضیلت و طمع را استراتژی میدانند.
فارس