نورنیوز- گروه سیاسی: در روزهایی که خاک ایران بار دیگر آماج تجاوز مستقیم دشمن خارجی قرار گرفت، جامعه سیاسی کشور با یکی از معنادارترین صحنههای تاریخ معاصر روبهرو شد: همافزایی جریانهای متنوع فکری و سیاسی برای دفاع از امنیت ملی. همزمان با حملات رژیم صهیونیستی به برخی زیرساختهای دفاعی ایران، از طیفهای گوناگون سیاسی تا چهرههای مدنی، از نمایندگان مجلس تا اصحاب رسانه، بسیاری از بازیگران کلیدی در صحنهی سیاسی و مدنی کشور در اقدامی کمسابقه، اختلافات معمول را کنار گذاشتند و بر سر اصول مشترک ایستادند.
برای نخستینبار پس از سالها، شاهد انتشار بیانیه مشترک احزاب اصولگرا، اصلاحطلب، اعتدالگرا و مستقل در محکومیت تجاوز اسرائیل بودیم. از حزب موتلفه اسلامی تا حزب کارگزاران، از اعتماد ملی تا ندای ایرانیان، این پیام مشترک را مخابره کردند که دفاع از ایران، هویت ملی، آرمانها، حفظ تمامیت ارضی و دفاع از ملت، خط قرمز مشترک همه است. علاوه بر احزاب و جریانات، چهرههای شاخص و بعضا منتقدین سرسخت هم به این قافله پیوستند و مخاطره رژیم صهیونیستی برای تمامیت ارضی ایران را موضوعی فراتر از انتقادات و اختلافات سیاسی قلمداد کردند. حتی در فضای مجازی نیز نوعی آتشبس ضمنی میان فعالان جریانهای مختلف شکل گرفت؛ چهرههایی که پیشتر در فضای اتهام و تخریب فعالیت میکردند، اینبار بر دفاع از ایران و حمایت از نیروهای نظامی اعم از سپاه و ارتش تمرکز کردند.
این تحولات را نباید صرفاً به عنوان واکنشی احساسی به یک تهدید نظامی تحلیل کرد. در پس این وحدت نمادین، نشانههایی جدی از یک خواست عمیق برای بازسازی سرمایه اجتماعی در ایران وجود دارد؛ سرمایهای که در طول سالیان، بر اثر ناکارآمدیها و نارضایتیها آسیبهایی دیده اما همچنان اصلیترین دوای دوام و بقای ایرانیت دانسته میشود. اکنون، بار دیگر جامعه سیاسی و مدنی ایران با این پرسش بنیادین روبهرو است: آیا میتوان از دل بحران، اعتماد را احیا کرد؟
از وحدت اضطراری تا گفتوگوی پایدار
در علم سیاست و جامعهشناسی، سرمایه اجتماعی به مثابه چسب نامرئی جامعه تعریف میشود: اعتماد، مشارکت، انسجام و شبکههایی از پیوند میان مردم، نهادها و گروهها. این سرمایه زمانی کارآمد است که مردم حس کنند شنیده میشوند، گروههای مختلف به رسمیت شناخته میشوند، و روندها بر پایه انصاف و شفافیت اداره میشود. اما به حکم برخی ناکارآمدیها و نابسامانیها در سالهای اخیر، این سرمایه در ایران تضعیف شده است؛ اعتماد عمومی به رسانهها، نهادها، حتی چهرههای سیاسی دچار ریزش شده و شکاف میان جامعه و ساخت قدرت تعمیق یافته است.
با این حال، تجربه اخیر در خلال تجاوز صهیونیستها نشان داد که امکان احیای این سرمایه اجتماعی وجود دارد و زمینهی عینی آن نزد تودههای مردم و فعالان سیاسی و مدنی به طور غلیظ وجود دارد. تنها کافی است تصمیمسازان درک کنند که انسجام ملی نه از راه یکدستی، بلکه از مسیر پذیرش تنوع واقعی و گفتوگو با نخبگان مستقل حاصل میشود.
نمونههای اخیر از همصدایی جریانها نشان میدهد که در شرایط تهدید، ظرفیت وحدت ملی وجود دارد. اما اگر این تجربه به گفتوگویی پایدار و سازنده منتهی نشود، تنها یک وحدت اضطراری باقی خواهد ماند که با پایان بحران، از هم میپاشد. بنابراین، مهمترین پرسش آن است که چگونه میخواهیم با این فرصت تاریخی برخورد مناسب و معقول داشته باشیم؟
اگر این همافزایی به رسمیت شناخته شود، چنانکه در پیام تلویزیونی رهبر انقلاب مورد تأکید قرار گرفت، این وحدت و همدلی و همافزایی زودگذر نخواهد بود. اگر این وحدت بهانهای شود برای باز کردن درهای تعامل ملی، احیای نهادهای مدنی، بازسازی رسانههای مستقل، و پایان دادن به قطبیسازیها و طردها، میتوان امیدوار بود که سرمایه اجتماعی از دل خاکستر بحران، دوباره و به سرعت سربرآورد و تقویت شود.
مصداقهایی که نباید نادیده گرفت
حضور همصدای طیفهای متضاد سیاسی در میانهی بحرانی که رژیم صهیونیستی رقم زده، گواه آن است که وقتی پای «ایران» در میان باشد، رسیدن به زبان مشترک، ممکن است. این زبان را باید حفظ و نهادینه کرد و به سطح جامعه تعمیم داد.
چه مانعی وجود دارد برای تعامل ملی میان نیروهای اجتماعی و سیاسی درباره آینده کشور؟ چه چیزی مانع است که نخبگان دلسوز، دوباره به فرآیندهای تصمیمسازی بازگردند؟ دشمنی بیرونی نباید تنها عامل انسجام باشد؛ اصلاحات واقعی، عدالت اجتماعی، و شفافیت نیز باید محور وحدت ملی قرار گیرند.
ایران در میانه تحولات ژئوپلیتیکی منطقهای، نیازمند انسجامی درونی است که فقط در شرایط تهدید امنیتی ایجاد نشده باشد. سرمایه اجتماعی، زیربنای امنیت پایدار و توسعه آینده ایران است. آنچه در روزهای اخیر رقم خورد، میتواند نقطه عزیمتی جدید باشد، اگر آن را بفهمیم و پاس بداریم. وقت آن رسیده که همگی، این همافزایی ملی را به چشم یک سرمایه راهبردی ببینیم. سرمایهای که اکنون باید برایش هزینه کنیم تا بتوانیم فردایی بهتر را برای ایران عزیز بسازیم. چه بسا به بار نشستن این بازسازی و همافزایی، بیش از هر نهاد دیگر در برنامهها و رویکردهای صداوسیما قابل مشاهده و رصد باشد. این رسانه که انصافا از لحظهی شروع تجاوز صهیونیستها، آنتن اطلاع رسانی را به شکل مطلوب در دست گرفته میتواند پرچمدار این وحدت ملی باشد.