نورنیوز-گروه سیاسی: توسعهی هستهای ایران از دههٔ ۱۳۴۰ تاکنون، مسیری پرهزینه بوده است؛ ترور دانشمندان، خرابکاری سایبری و تحریمهای فلجکننده، بهای دستیابی به فناوریای شد که امروز تضمینکنندهٔ امنیت انرژی، پزشکی هستهای و غرور ملی است. پذیرش «تعلیق مطلق» عملاً پاککردن حافظهٔ تاریخی یک ملت و تسلیم در برابر منطق بازدارندگی تحمیلی است؛ منطقی که زرادخانهٔ اتمی رژیم صهیونیستی را نادیده میگیرد اما سانتریفیوژهای تحت پادمان ایران را تهدید میخوانَد. بنابراین تداوم غنیسازی در سطوح لازم، همسو با NPT ،اهرم کلیدی تهران در هر مذاکراتی باقی میماند.
راهبرد واشنگتن؛ مهار دانش به جای مهار سلاح
ادعای «خط قرمز بودن غنیسازی» از سوی روبیو و ویتکاف، بیش از آنکه دغدغهٔ عدم اشاعه باشد، تلاشی برای مهار دانش بومی است. آمریکا بهخوبی میداند تفاوت میان توانایی فنی و تصمیم سیاسی برای تسلیحاتیکردن وجود دارد؛ موافقت با پروتکل الحاقی و بیشترین دوربینهای آژانس در جهان، سند شفافیت ایران است. در مقابل، واشنگتن نه تنها تعهدات برجامی خود را نقض کرده، بلکه با تحریمهای ثانویه عملاً اصل «معاملهٔ متوازن» را به گروگان گرفته است. چنین سابقهای حق هر کشوری را برای حفظ اهرمهای بازدارندهٔ مذاکره تثبیت میکند.
اهرمهای متقابل تهران؛ از دیپلماسی فعال تا گزینههای حقوقی رویکرد ایران در مذاکرات برعکس مبنای چارچوبی دوگانه تنظیم شده است: اطمینانبخشی نسبت به صلحآمیز بودن برنامه، در برابر رفع کامل تحریمها. اگر «مکانیسم ماشه» فعال شود، خروج از NPT و توسعه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای، گزینههای روی میز است؛ سناریویی که اروپاییان نیز از تبعات آن نگراناند. در عین حال، تهران بر سرمایهگذاری در دیپلماسی چندجانبه تأکید دارد؛ از نقش آفرینی عمان تا ابتکارات منطقهای برای همکاری هستهای صلحآمیز. چنین آرایشی، هزینههای هرگونه ماجراجویی یکجانبه را تصاعدی میکند و معادلهٔ قدرت را متوازن نگه میدارد.