نورنیوز-گروه بین الملل: در نخستین سفر خارجی دوره دوم ریاستجمهوریاش، دونالد ترامپ با هدفی دوگانه راهی خاورمیانه شده است: از یک سو توسعه همکاریهای اقتصادی و امنیتی با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، و از سوی دیگر بررسی احتمال توافقی تازه با ایران. مقصدهای اعلامشده این سفر عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی هستند؛ سه کشوری که در معادلات منطقهای نقشهای کلیدی ایفا میکنند.
بر اساس گزارش تحلیلی منتشرشده در مجله معتبر فارن افرز، ترامپ با پروندهای پیچیده وارد منطقه شده است. اگرچه برخی مقامات او هدف اصلی این سفر را امضای قراردادهای نظامی و جذب سرمایهگذاری عنوان کردهاند، اما به نظر میرسد آنچه در قلب این سفر نهفته، ایران و آینده روابط ایالات متحده با آن است.
در حالی که اسرائیل به دنبال برخورد مستقیم با ایران است، بسیاری از رهبران عرب منطقه از عواقب چنین درگیریای واهمه دارند. برخلاف دوره اول ریاستجمهوری ترامپ که ائتلافی نانوشته علیه تهران ایجاد شده بود، امروز مقامات سعودی، اماراتی و حتی قطری ترجیح میدهند فضای منطقه را به سمت کاهش تنش هدایت کنند.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، که در دوره بایدن از روابط سرد با واشنگتن رنج میبرد، حالا با فرصتی طلایی برای بازتعریف روابط با آمریکا مواجه شده است. اما شرایط منطقهای، از جمله جنگ غزه و بحران انسانی گسترده در آنجا، او را در موقعیتی پیچیده قرار داده است. طبق گزارش فارن افرز، عربستان احتمالا عادیسازی روابط با اسرائیل را به تعویق خواهد انداخت مگر اینکه امتیازات قابل توجهی دریافت کند؛ از جمله یک معاهده دفاعی رسمی با آمریکا، تضمین ایجاد کشور فلسطینی و دسترسی به تسلیحات پیشرفته.
از سوی دیگر، دونالد ترامپ نشان داده که علیرغم لفاظیهای تندش، تمایلی جدی به ورود ایالات متحده به جنگ جدیدی در خاورمیانه ندارد. او حتی در حال حاضر مأموریتی را به فرستاده ویژه خود، استیو ویتکاف، داده تا زمینههای توافقی جدید با تهران را فراهم کند.
اما آیا چنین توافقی واقعاً ممکن است؟ تحلیلگران فارن افرز بر این باورند که اگر دولت ترامپ بر خواستههایی نظیر پایان کامل غنیسازی اورانیوم توسط ایران اصرار ورزد، عملاً زمینه شکست مذاکرات را از پیش فراهم کرده است. تهران بارها تأکید کرده که غنیسازی بخشی از حقوق مسلم آن تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است و از خطوط قرمز خود عقبنشینی نخواهد کرد.
در این میان، چشمانداز منطقهای نیز اهمیت بسزایی دارد. پایان جنگ غزه و ایجاد مسیر روشن برای تشکیل کشور فلسطینی، نهتنها شرط کشورهای عربی برای تعامل با اسرائیل است، بلکه از نظر نویسنده مقاله، پیشزمینهای حیاتی برای موفقیت هرگونه توافق بلندمدت با ایران محسوب میشود.
ترامپ همچنین با چالش عدم اطمینان گسترده در میان رهبران عربی روبهروست. تصمیمات ناگهانی، اخراجهای غیرمنتظره (مانند کنار گذاشتن مایکل والتز از مشاورت امنیت ملی)، و مواضع متناقض دولت او، فضای تردید و بیاعتمادی را در پایتختهای منطقهای تقویت کرده است.
در نهایت، همانطور که گزارش فارن افرز اشاره میکند، شاید ترامپ در این سفر بیش از هر چیز به دنبال بازسازی میراث خود در سیاست خارجی باشد؛ میراثی که پیمان ابراهیم و خروج از برجام دو ستون اصلی آن بودند. او اکنون این فرصت را دارد که با بازگشت به میز مذاکره با ایران، نه تنها تنشهای منطقهای را کاهش دهد، بلکه توافقی را رقم بزند که از نظر او "بهتر از اوباما" باشد.
با توجه به واقعیتهای امروز منطقه، رهبران عربی با دو گزینه محتمل مواجهاند: یا همراهی با پروژهی خطرناک تشدید درگیری با ایران، یا پشتیبانی از راهحلی سیاسی که بتواند آیندهای باثباتتر برای منطقه رقم بزند. انتخاب ترامپ در این مسیر، میتواند تعیینکننده سرنوشت سالهای آیندهی غرب آسیا باشد.