نورنیوز-گروه بین الملل: اظهارات اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه با اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا، حاوی نکات مهمی درباره سیاست واشنگتن در قبال ایران است. در این اظهارات، بلینکن به ناکامی تلاشهای ایالات متحده برای تغییر حکومت در کشورهایی مانند ایران، عراق و افغانستان اذعان کرده و بر پیچیدگیهای داخلی این کشورها و چالشهای ناشی از مداخله خارجی تأکید داشته است.
اظهارات بلینکن وزیر خارجه دولت بایدن که چند هفته دیگر کاخ سفید را به مستاجر جدید آن، دونالد ترامپ تحویل خواهد داد ضمن آن که تبیین کننده میزان اثر گذاری و تبعات سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا طی حدود ۲۵ سال گذشته محسوب می شود اما نمی تواند نشانه ای از تغییر رویکرد واشنگتن در قبال غرب آسیا تلقی شود. بویژه آن که بزودی ترامپ، زمام امور اجرایی ایالات متحده آمریکا را بدست خواهد گرفت و بدلیل ویژگی های شخصیتی غیرقابل پایدار او، نحوه مواجهه اش با تحولات غرب آسیا کمتر پیش بینی پذیر است
با این حال، تغییرات ژئوپلیتیکی مانند جنگ اوکراین، درگیریهای غزه، بحران در سوریه و اراده آمریکا برای افزایش تمرکز بر شرق آسیا و چین از مولفه های مهمی است که بر سیاست خارجی آمریکا بویژه در حوزه غرب آسیا تأثیرات تعیین کننده ای خواهد داشت.
تجربیات بیش از دو دهه گذشته نشان داده که آمریکا برای پیگیری اهداف خود در منطقه غرب آسیا با چالشهای پیش بینی نشده متعددی روبرو خواهد بود که عبور از آنها بدلیل فقدان درک کافی از ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی شهروندان این منطقه از سوی آمریکا امکان پذیر نیست
درسهایی که هنوز باعث عبرت نشده
اگرچه بلینکن در اظهارات اخیر خود تأکید کرده که آمریکا به دلیل نداشتن روابط دیپلماتیک با ایران و اطلاعات محدود درباره تحولات داخلی این کشور، نمیتواند بهراحتی سیاستهای مؤثری طراحی کند اما این ویژگی صرفا مختص ایران نیست. جنگ غزه و بحران سوریه نشان دادهاند که هرگونه تغییر نظام سیاسی در منطقه میتواند پیامدهای پیشبینیناپذیری به همراه داشته باشد که نتایج آن آمریکا را در شرایط تعلیق قرار دهد
بلینکن با اشاره به شکست سیاستهای براندازی در عراق و افغانستان بر توانمندسازی غیرمستقیم نیروهای داخلی مخالف ایران تأکید کرده است. این رویکرد نشاندهنده تمایل واشنگتن به استفاده از ابزارهای نرم بهجای مداخله مستقیم است.
دولت بایدن در مواجهه با پرونده هسته ای ایران نیز علی رغم انتقادات زیادی که به رویکرد ترامپ در این خصوص وارد کرد بدلیل فقدان ابتکار عمل و ضعف شدید در سیاست گذاری و تصمیم گیری نتوانست موفقیتی را کسب کند
اگرچه راهبرد تمرکز بر شرق آسیا و چین یکی از اولویتهای دولت بایدن در سیاست خارجی بود اما بدلیل ناتوانی درمدیریت پرونده های باز در غرب آسیا و همچنین ورود غیر مستقیم به جنگ اوکراین عملا فرصتهای استثنایی را برای رشد اقتصادی و افزایش نفوذ چین در مناطق راهبردی شرق و غرب آسیا فراهم کرد.
تاثیر بازگشت ترامپ بر سیاستهای منطقه ای آمریکا
ترامپ در دوره قبلی ریاستجمهوری خود با خروج از برجام و اعمال سیاست "فشار حداکثری"، تلاش کرد ایران را تحت فشار اقتصادی و دیپلماتیک شدید قرار دهد.
در حالی که پرونده هسته ای ایران همچنان مفتوح است و پیچیدگیهای آن افزایش یافته، سقوط دولت بشار اسد و تحولات ناشی از جنگ غزه و اوکراین تنشهای منطقهای را بیشتر و پیچیده تر کرده است.
اگرچه ترامپ به دستاوردهای سریع در سیاست خارجی علاقهمند است و تمایل دارد از تصمیمگیریهای ناگهانی برای مدیریت بحرانها و قهرمان جلوه دادن خود استفاده کند اما گستره بحرانها و ریسک تصمیمات شتاب زده بیش از آن است که چنین مجالی را برای او فراهم کند.
در صورتی که ترامپ بدون توجه به شکل گیری شرایط جدید در منطقه قصد داشته باشد در نقش بازیگری هیجانی ایفای نقش کند و به شیوه های غیر واقع بینانه متوصل شود در میان مدت باید آمادگی پذیرش هزینههای سنگین سیاسی و امنیتی را نیز داشته باشد.
آیندهای پرابهام
ایالات متحده به دلیل درگیری در جنگ اوکراین و بحرانهای جاری در غزه و سوریه، منابع و توجه خود را بین این مناطق و شرق آسیا تقسیم کرده است. این امر میتواند به کاهش تمرکز بر ایران و تقویت دیپلماسی غیرمستقیم منجر شود.
علاوه بر این رقابت با چین همچنان اولویت اصلی سیاست خارجی ایالات متحده است. این مسئله به کاهش تمایل واشنگتن برای درگیری مستقیم در غرب آسیا کمک میکند.
آنچه مشخص است رویکرد محتاطانه و بلندمدت بایدن در تضاد کامل با سیاستهای سریع و تهاجمی ترامپ است. این تناقض میتواند بر انسجام سیاست خارجی آمریکا در غرب آسیا تأثیر منفی بگذارد و بیاعتمادی میان متحدان منطقهای و ایران را افزایش دهد
آینده سیاست آمریکا در قبال ایران بهطور مستقیم تحت تأثیر تحولات منطقهای،جنگ اوکراین، رقابت جهانی با چین و جهتگیری دولت آتی در واشنگتن خواهد بود.
تضادهای راهبردی میان منافع بازیگران اصلی در منطقه و همچنین تغییر اولویتهای جهانی، چشمانداز ثبات در غرب آسیا را همچنان مبهم باقی خواهد گذاشت.
نورنیوز