×
اجتماعی
شناسه خبر : 199166
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 1403/08/22 ساعت 11:57

روایت خواهر خبرنگار ایرنا از روز قتل

در حالی که با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد.

نورنیوز-گروه اجتماعی: قتل بانوی ۵۲ ساله‌ با ضربات چاقو و دمبل توسط همسرش روز یکشنبه ۲۰ آبان منتشر شد؛ او «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بود که خبر تلخ و دردناک قتلش؛ خانواده ایرنا را ماتم زده کرد؛ «منصوره» با صبر و مهر مادری، بغض‌های فروخورده و ترس‌های هر روز رفت اما ممکن است زنانی با وضعیت منصوره هر روز در اطراف ما باشند.

انتشار خبر قتل هولناک یک زن در شمال پایتخت روز یکشنبه ۲۰ آبان رسانه‌ها را بهت‌زده کرد؛ طبق اعترافات همسر این خانم، انگیزه و عامل وقوع این جنایت مشاجره خانوادگی عنوان شد اما زمزمه این رخداد جنایی آن زمان پررنگ‌تر شد که مشخص شد مقتول «منصوره قدیری‌جاوید» خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا بوده و همسرش نیز پروانه وکالت داشته است البته بارها مقامات قضایی اعلام کرده‌اند که شغل و پیشه اشخاص در اتهام انتسابی تاثیرگذار نیست و هر فردی ممکن است در هر جایگاه و موقعیت اجتماعی مرتکب بزه شود؛ به هر روی از آن جهت که طرفین این رخداد به لحاظ پایگاه اجتماعی مطمح نظر بودند، بازتاب این خبر در رسانه‌ها نمود بیشتری پیدا کرد.

خانم منصوره قدیری جاوید، در خانواده به «فلور» مشهور بود. خواهر او که به واسطه ارتباط نزدیک با او همیشه همراه او بوده است، می‌گوید: با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

او روز وقوع حادثه را چنین روایت می‌کند:

«حوالی ساعت ۱۲ بود که همکار منصوره با من تماس گرفت و از من پرسید، چرا خواهرت امروز سر کار نیامده است؟ آن روز من و منصوره ساعت ۵ بعد از ظهر وقت دکتر داشتیم و قرار بود به خیابان کارگر برویم. بنا داشتم جلوی محل کارش با او قرار بگذارم. وقتی همکارش از غیبت او خبر داد، من با منصوره تماس گرفتم اما جواب نداد. به بهانه‌ای با مادرم تماس گرفتم تا ببینم از منصوره خبر دارد یا نه که او هم خبری نداشت.

با برادرم تماس گرفتم و گفتم از منصوره خبر داری یا نه؟ چون از محل کار او با من تماس گرفتند و گفتند که امروز سر کار نرفته است؛ دلشوره داشتم. برادرم گفت چه کار کنیم؟ گفتم می‌خواهم به خانه او بروم.

۶ سال یا بیشتر بود که همسر منصوره با ما ارتباط خانوادگی نداشت و ما فقط خواهرم را بیرون از منزلش می‌دیدیم. همه خانواده اختلافات او و همسرش را می‌دانستند؛ با برادرم به سمت منزل او راه افتادیم و نزدیک ساعت ۴ بود که به درب منزل منصوره رسیدیم. چون شرایط را می‌دانستم، گفتم اگر زنگ در را بزنم ممکن است از آیفون تصویر مرا ببینند و در را باز نکنند؛ به همین خاطر زنگ طبقه پنجم را که صاحبخانه ساکن است، زدم و گفتم مستاجرتان در را باز نمی‌کند که ایشان گفت باید زنگ سرایداری را بزنی. زنگ سرایدار را زدم و در باز شد و از در پارکینگ وارد شدم.

با توجه به تسلط شوهر خواهرم و خواهر او به قوانین و فنون وکالت، نگرانیم از عقوبت خلاص شود و درخواست قصاص داریم.

سرایدار از من پرسید کجا می‌روی؟ حق نداری از پارکینگ به داخل بروید. به او توضیح دادم که از صبح خواهرم گم شده و در جستجو برای یافتن او هستم و می‌خواهم ببینم خانه است یا نه؟ این موضوع را که گفتم، سرایدار همراه من به طبقه بالا آمد. درب آکاردئونی واحد باز بود و درب چوبی بسته بود. با دست و انگشترم محکم به در کوبیدم اما در را باز نمی‌کردند؛ در حالی که با سرایدار مشغول صحبت بودم، یکباره در باز شد و شوهر خواهرم که گوشی دستش بود، با خونسردی و ظاهری مرتب جلوی در آمد.

با این که ۶ سال یا بیشتر بود او را ندیده بودم، اصلا از دیدن من تعجب نکرد. از او پرسیدم منصوره کجاست؟ با بی‌تفاوتی گفت با پسرم به سینما رفته‌اند. گفتم تلفنش را جواب نمی‌دهد. گفت حتماً سایلنت است.

روز شنبه بسیار بعید بود منصوره به سینما برود و تازه ساعت ۵ با من قرار داشت و وقت دکتر داشتیم. اینجا بود که شک کردم. به دروغ به او گفتم در خیابان بودم و کیف مرا زدند؛ آمده بودم که از منصوره پول نقد بگیرم. از او پرسیدم که شما پول نقد ندارید؟ گفت پول نقد ندارم اما می‌توانم کارت به کارت کنم که من گفتم کارت‌های بانکی مرا در کیفم زدند و کارت همراهم نیست. پرسید پس می‌خواهید چه کار کنید؟ گفتم با پسرم تماس می‌گیرم و از او می‌خواهم که برای من اسنپ بگیرد. به من گفت بیا داخل بنشین تا من برایت اسنپ بگیرم که قبول نکردم.

به دلیل اینکه نمی‌خواستم برادرم با شوهر خواهرم روبرو شود؛ او در کوچه منتظر ایستاده بود؛ از پله‌ها پایین رفتم و شوهر خواهرم همچنان ایستاده بود و در را نمی‌بست. به محض اینکه جلوی در نزد برادرم رسیدم از گوشی منصوره به من پیام داد.

برای من نوشته بود که گوشی من در جوی آب افتاده و نمی‌توانم تلفن‌ها را جواب دهم. برایش نوشتم منصوره کجایی؟ جواب داد: بیرونم. برای او نوشتم من جلوی خانه شما هستم. پاسخ داد: نگران شدی؟ این پیام را که دیدم متوجه شدم که او نیست؛ چون ادبیات و بیان او را می‌شناختم. متوجه شدم که گوشی دست همسرش است. از او سوالی درباره موضوعی پرسیدم که بین خودمان بود و جواب نداد؛ از اینجا بود که مطمئن شدم گوشی دست همسرش است.

برادرم گفت من اینجا می‌مانم اما تو اسنپ بگیر و به خانه برگرد؛ اما چون نگران بودم در نبودنم با برادرم روبرو شود، گفتم بیا با هم به خانه برویم و اگر منصوره با من تماس گرفت و صدای او را شنیدم که هیچ؛ اما اگر تماسی نگرفت، دوباره به اینجا برمی‌گردیم.

وقتی به منزل رسیدم و همسرم نگرانی مرا دید و گفتم از صبح از خواهرم بی‌خبر هستم، گفت برای چه به خانه برگشتی؟ باید با پلیس تماس می‌گرفتید؛ نگرانی‌ها و دلشوره‌هایم بیشتر شد. با برادرم تماس گرفتم و بعد از هماهنگی، همراه او، همسرم و پسرم حدود ساعت ۹ به درب منزل آنها رسیدیم.

باز هم هرچه در زدیم، باز نکرد. ناچار با پلیس تماس گرفتیم؛ پلیس هم هرچه در زد، در را باز نکرد. از مامور پلیس خواستیم در را باز کنند که گفت امکان این کار را ندارند و باید حکم قضایی داشته باشند. همان موقع به کلانتری رفتند و حکم ورود به منزل گرفتند؛ گویا با پلیس جنایی هم تماس گرفتند. آتش‌نشانی هم آمد؛ صاحبخانه به آتش نشانی گفت درب منزل را بشکنید.

صاحبخانه و همسایه روبه‌رویی واحد خواهرم هم حضور داشتند. همسایه واحد روبرویی گفت، ساعت هشت صبح در این خانه دعوا شد و ما صدای خانم را شنیدیم.

آتش‌نشانی در را شکست و با تعجب دیدیم همسر خواهرم پشت در است؛ پسرش هم در اتاق بود و وقتی در باز شد، هولناک جلوی در آمد. با اینکه این همه داد زدیم و در زدیم، تا در باز شد، همسر خواهرم گفت چه خبر است و اعتراض کرد که چرا وارد خانه من شده‌اید؟

به پسر خواهرم گفتم مادرت کجاست؟ گفت پدرم گفته او در بیمارستان بستری شده؛ به او گفتم اما پدرت به من گفت که تو با او امروز سینما بودید. نگاهی به پدرش انداخت و متوجه شد به او دروغ گفته است.

گویا قاتل صبح پسرش را از خانه بیرون برده و قبل از اینکه منصوره به سر کار برود، به خانه برگشته و او را تنها گیر انداخته و به قتل رسانده است. بعد مجدد پسرش را به خانه آورده و به مدرسه هم نفرستاده است. به او گفته بود مادرت اتاق خواب را سمپاشی کرده و نباید در آن اتاق بروی و در تمام مدت پسرش هم در خانه بوده است.

همسایه روبرویی گفت، به چشمی درب منزلم چسب قطره‌ای چسبیده است؛ در حالی که صبح چنین چیزی نبود. گویا می‌خواسته همسایه‌ روبرویی انتقال جنازه را نبیند و ماشین هم جلوی در آماده بوده که جنازه را به بیرون از خانه ببرد. رفتن من فقط توانست منصوره را از اینکه جنازه اش را بسوزاند نجات دهد.

به گزارش ایرنا، در برخی خبرها آمده است که او گفته من بعد از کشتن همسرم می‌خواستم فرزندمان را هم بکشم و خودکشی کنم اما بعد پشیمان شدم و با پلیس تماس گرفتم؛ در حالی که اینطور نبود و با حکم قضایی و توسط آتش‌نشانی در باز شد.


نظرات

آگهی تبلیغاتی
آخرین اخبار
عون: اجرای طرح انحصار سلاح قطعا اجرایی می شود/مقام حزب‌الله: خلع سلاح مقاومت محال است
مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران: ثبت نام دانش‌آموزان اتباع بدون مدرک هویتی ممکن نیست
غریب آبادی: معاون گروسی پس از مذاکرات، تهران را ترک کرد
ترامپ: نرخ جرم و جنایت در واشنگتن بالاست/گارد ملی ورود می کند
گزارش تصویری | دیدار تیم‌های فوتبال استقلال - تراکتور در سوپر جام فوتبال ایران
نبرد ستاره‌های تازه‌نفس در سوپرجام 1404/تراکتور قهرمان شد+ فیلم
دبیر ستاد ملی جمعیت: مشکل کاهش جمعیت با بخشنامه حل نمی‌شود
امانی: هوش مصنوعی نمی‌تواند جایگزین مسئولیت‌های انسانی خبرنگار شود
سازمان ملل هشدار داد: قتل خبرنگاران فلسطینی نقض جدی قوانین بین‌المللی است
شناسنامه‌دار کردن کالاها، راه نجات اقتصاد از قاچاق و احتکار
استرداد کلاهبردار 167 هزار دلاری به کشور
حمله مرگبار به چهره سیاسی کلمبیا؛/نامزد احتمالی انتخابات کشته شد
سومین مدرسه تابستانه چین؛ پل علمی و راهبردی برای تعمیق روابط ایران و چین
معجزه در کرج؛ نوزاد 23 روزه دوباره به زندگی بازگشت
وزیر جهادکشاورزی خبر داد؛ برنج احتکاری با نرخ مصوب توزیع می‌شود
کیفیت هوای تهران قرمز شد /ناسالم برای تمام گروه های سنی
سایت فاقد مجوز فروش بلیت هواپیما مسدود شد
مقصد غیرمنتظره بعدی جهانبخش کجاست؟
عارف: ستاد تنظیم بازار نقش کلیدی در مدیریت اقتصادی کشور دارد
نابودی اعتماد عمومی نسبت به ترامپ
هوشمندسازی پارک ملی گلستان با دستور ویژه رئیس جمهور
بانک‌های تخصصی به‌زودی راه‌اندازی می‌شوند
اظهارات عراقچی درباره واگذاری پرونده مذاکرات به دبیر شورای عالی امنیت ملی
حزب‌الله : ترور خبرنگاران در غزه جنایت جنگی کامل است
نیمی از زائران اربعین به کشوربازگشتند
ترفندهای جدید کلاهبرداران برای کلاهبرداری از زائران اربعین
سفری تعیین‌کننده با دستور کار تأمین امنیت منطقه‌ای
دفتر موسیقی وزارت فرهنگ: افزایش قیمت بلیت کنسرت‌ها پذیرفتنی نیست
تمدید مهلت ثبت نام داوطلبان آزمون پروانه مشاوره قوه قضاییه
بورس باز قرمز شد/ شاخص کل بورس اینبار چقدر کاهش یافت؟
سینماها روزهای آخر هفته تعطیل است
ادارات کدام استان ها چهارشنبه تعطیل است؟ + اسامی استان‌ها
دیدار علی لاریجانی با رئیس‌جمهور عراق/ امضای تفاهم امنیتی مشترک بین ایران و عراق
پوستر باشگاه استقلال و تراکتور برای دیدار سوپرجام امشب منتشر شد
صدها خلبان صهیونیست علیه گسترش جنگ در غزه تظاهرات می‌کنند
تئاترهای عمومی در ایام اربعین تعطیل شد
نیمه شهریور بعد از 7 سال در ایران ماه‌گرفتگی رخ می‌دهد
برنامه دولت برای 3 میلیون تبعه غیرمجاز باقی‌مانده چیست؟
چالش تصمیم‌گیری را در مذاکره با مردم حل کنید
قیمت طلا و سکه امروز دوشنبه 20 مرداد 1404 +جدول
درباره اظهارات رئیس‌جمهور در دیدار با مدیران رسانه‌ها
تعداد زندانیان غیرعمد کشور به 18 هزار نفر رسید
هر گونه تلاش برای خدشه‌دار کردن روابط دوستانه ایران و ارمنستان غیرقابل قبول است
نایب‌رئیس اتحادیه طلا: بعضی پلتفرم‌ها به مردم طلای آب‌شده قلابی می‌فروشند!
قیمت خودرو امروز دوشنبه 20 مرداد 1404 +جدول
وزیر کشور: جمعیت ایران تا 36 سال دیگر به زیر 40 میلیون نفر می‌رسد!
راه‌اندازی رفاه کارت دانشجویان از ابتدای سال تحصیلی 1404
ابلاغ سه قانون جدید مجلس درباره معاضدت حقوقی و انتقال محکومان توسط رئیس‌جمهور
موشه یعلون: «نتانیاهو فاقد شجاعت تصمیم‌گیری است»
قیمت دلار و سایر ارزها امروز یکشنبه 19 مرداد 1404
X
آگهی تبلیغاتی