نورنیوز https://nournews.ir/n/248276
کد خبر: 248276
8 مهر 1404
نور نیوز ابعاد طرح جدید ترامپ برای پایان جنگ در غزه را بررسی می کند؛

عذرخواهی در واشنگتن؛ عقب‌نشینی تاکتیکی یا تغییر راهبرد؟


دیدار اخیر نتانیاهو و ترامپ و عذرخواهی غیرمنتظره نخست‌وزیر اسرائیل از قطر و متعاقب آن ارائه طرح جدید ترامپ برای پایان جنگ غزه نشان داد که واشنگتن همه ظرفیتهای خود را برای عبور از این بحران به میدان آورده، اما راه‌حل‌های ارائه‌شده تا چه حد واقعی و پذیرفتنی‌اند؟

نورنیوز-گروه بین الملل:دیدار اخیر بین بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ در واشنگتن و پیامدهای آن را باید در دو سطح همزمان تحلیل کرد: سطح عملیاتی- میدانی و سطح راهبردی-سیاسی. در سطح عملیاتی، عذرخواهی نتانیاهو از قطر درباره حمله اخیر به این کشور که با هدف ترور فرماندهان عالی حماس انجام شد و تعهد به عدم تکرار، بیش از آنکه صرفاً یک نشانه دیپلماتیک باشد، محصول فشارهای منطقه‌ای و محاسبه هزینه ـ فایده برای دولت اسرائیل است؛ هزینه‌ای که شامل نگرانی از واکنش منطقه‌ای، فشارهای متحدان منطقه‌ای آمریکا و نیاز به بازسازی اعتبار آمریکا در روابط با بازیگران کلیدی خلیج فارس می‌شود. این عذرخواهی نشانی است از تزلزل در توان پیشبرد طرح‌های یکسره‌سازی بحران غزه از سوی تل‌آویو است که ارتش رژیم صهیونیستی نیز پیش تر نسبت به آن هشدار داده بود. در سطح سیاسی ـ راهبردی اما پروژه‌ای که واشنگتن این‌بار ارائه کرده است، ماهیتاً بازتاب‌دهنده تمایل به «مدیریت بحران» به‌جای حل آن است. بسته پیشنهادی ترامپ، اگرچه به‌طور نمادین مواردی مانند توقف جنگ و ارسال کمک‌ها از طریق سازمان ملل را روی میز می‌گذارد، اما ساختار کلی آن یک‌جانبه و به سود اسرائیل طراحی شده است: تضمین امنیت و کنترل سیاسی-اقتصادی که دستاوردهای قابل‌توجهی برای فلسطینیان ایجاد نخواهد کرد و منطق اشغال را بازتایید می‌کند. این گونه راه‌حل‌ها معمولاً فاقد مکانیسم اعتمادسازی و تضمین اجرای بلندمدت هستند — مسئله‌ای که پذیرش طرف مقابل را به شدت دشوار می‌سازد. از منظر حماس و محور مقاومت، چنین طرحی کمابیش تکرار نسخه‌های شکست‌خورده است. حماس برای پذیرفتن هر گونه توافق نیازمند تضمین‌هایی فراتر از توقف موقت درگیری آن هم بدون هرگونه پشتوانه عملی است: رفع محاصره، بازسازی تحت نظارت و سهم‌بری واقعی محلی در اداره غزه، و تضمین‌های حقوقی برای جلوگیری از تکرار بازپس‌گیری اراضی و جابجایی اجباری. پیشنهادهای نمادین و موقت نمی‌تواند نمایانگر پاسخ به مطالبات بنیادین مقاومت باشد بویژه آن که خلع سلاح و خروج حماس از غزه نیز از شروط اصلی طرح است؛ بنابراین، مخالفت یا عدم پذیرش از سوی حماس بسیار محتمل است. از زاویه راهبردی اما، نکته مهم‌تر این است که روند اخیر نشان می‌دهد راهبرد مقاومت توانسته است موازنه‌ای را برهم زند که بازیگران خارجی برای تحقق اهداف بلندپروازانه‌شان ناگزیر به تعدیل و عقب‌نشینی تاکتیکی شوند. این موفقیت نسبی تاثیرات راهبردی دارد و برای دستیابی به آن هزینه‌های انسانی و سیاسی سنگینی پرداخته شده است. جان صدها هزار انسان بی‌گناه و تخریب گسترده زیرساخت‌های انسانی و اقتصادی، بهای این وضعیت است که نباید از نظر دور داشت. پیامدهی راهبردی برای بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی روشن است: اولاً، هر راه‌حل پایدار نیازمند ترکیبی از تضمین‌های امنیتی، بازسازی اقتصادی و بازگشت حق حاکمیت محلی است — بدون این سه‌گانه، توافق‌ها شکننده خواهند بود. ثانیاً، آمریکا و اسرائیل اگر خواهان خروج از بن‌بست فعلی‌اند باید از رویکردهای یک‌طرفه و نمایشی عبور کنند و پذیرا باشند که یافتن توازن واقعی منافع، مستلزم سهم‌گیری بازیگران محلی و نهادهای بین‌المللی با کارآیی و نفوذ واقعی و به رسمیت شناختن حقوق واقعی و حق مالکیت فلسطینیان بر سرزمینشان است. ثالثاً، جامعه بین‌الملل باید در برابر فرایندهایی که صرفاً صوری و نمادین‌اند حساس شود و تاکید بر سازوکارهای قابل راستی‌آزمایی و مشروط‌سازی کمک‌ها داشته باشد. دیدار نتانیاهو و ترامپ و بسته پیشنهادی همراه آن، فاقد مولفه‌های اساسی برای یک راه‌حل پایدار است. مقاومت تاکنون مانع تحقق برخی اهداف طرف مقابل شده اما این پیروزی نسبی باید به‌وسیله راه‌حل‌های سیاسی کم‌هزینه‌تر برای انسان‌ها و با تاکید بر بازسازی و تضمین های حقوقی تبدیل به دستاوردی ملموس شود — در غیر این صورت، چرخه خشونت و بحران ادامه خواهد یافت.


سرویس: بین الملل
کلید واژگان: غزه / ترامپ / حماس / قطر / مقاومت / حمله_اسرائیل_به_قطر / راهبرد_منطقه_ای_نتانیاهو / طرح_ترامپ / عذرخواهی_اسرائیل